بنام مادرمینویسم به عشق مادر

‌ ✍ "بنام مادر"..مینویسم به عشق مادر،،،

پا به پای غم من پیر شد و حرف نزد...!
داغ دید از من و تبخیر شد و حرف نزد...!

شب به شب منتظرم بود و دلش پر آشوب.!
شب به شب آمدنم دیر شد و حرف نزد.!

غصه میخورد که من حال خرابی دارم...!
از همین غصه ی من سیر شد و حرف نزد!

وای از آن لحظه که حرفم دل او را سوزاند!
خیس شد چشمش و دلگیر شد و حرف نزد!

صورت پر شده از چین و چروکش یعنی!
مادرم خسته شد و پیر شد و حرف نزد?
دلتنگتم مامان
دیدگاه ها (۵)

زندگــــے را اشکـے بیش نمــے دانم ، پـس بگـــذار با اشک چشما...

ﺷـــﺐ ﻫﺎﯾﻢ ﻋﺠﯿﺐ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑﻨﺪ . . . !ﺣﺘﯽ ﺩﺭﺩﻫﺎﯾﻢ ﻫﻢ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑﻨﺪ . ...

غفلت ڪردے مادرپشت ایــن قــلب عاشق..فرزندت آرام آرام جــان م...

امـــــروز دوستـــــٺ دارمـفـــــردا دوبــــــــــــارهـبیشت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط