فکر کن صبح شود نم نم باران بزند

فکر کن صبح شود نم نم باران بزند
یارت از کوچه سری تا ته ایوان بزند

دم کنی چای و سماور تب تندی بکند
او بیاید که لبش بوسه به فنجان بزند

بهترین سفره برای تو مهیٌا بشود
نانوایی برسد، بهر شما نان بزند

عسلی از لب کندو بچکد تا لب دوست
بلکه یکهو بسرش فکر گلستان بزند

استکانی بزنی، چای کند مست تو را
سر صبحی نفس ات طعنه به مستان بزند

باغ همسایه پر از همهمهٌ گیلاس است
نگذاری که کسی دست به آنان بزند

شرط بستی بروی تا ته پیمانه چای
بنشینی نکند پای به ایمان بزند

فکر کن یک نفر از دور تو را می پایید
عشق از راه بیاید به سرِ آن بزند

بنشینی لب ایوان و بگویی با خود
نکند دست به آن خاطره هامان بزند

دلهره خواب تو از سر بپراند همه شب
فکر کن صبح شود یک نم باران بزند...






دیدگاه ها (۱۰)

"همیشه" واسه "گلی" خاک "گلدون" باش...!! که "اگه" به "آس...

صبحا که تو میخوابی ، من همیشه بیدارمتو خواب بد میبینی ، من د...

دنیا آنقدر جذابیت‌های رنگارنگ داردکه تا آخر عمر هم بدویچیزها...

خـــدایـــابه ما بیاموز به تو تکیه کنیمنه این دنیاچون این تو...

پارت ۱۹ویو رزی:کم کم چشمامو باز کردم دیدم صبح شده بلند شدم ر...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط