یه عمری رفتم که نشد

.
یه عمری رفتم که نشد
انگاری اشتباه بود
تمام ساز و کار من
منتظر دعا بود
دلم نیومد که بگم
چه زجری پات کشیدم
اما یه همدردی خشک و
خالی پات ندیدم
نذاشتی حس کنم که تو
تکیه و پشت پناهی
همین شدش که کار من
شد به خدا دعایی
بعد همینها دیگه هیچ
حرفی برات ندارم
خودم با دردهای خودم
اشکام و سر می‌زارم...!!!!
.
.
ترانه از
محمد اکبرجانی
‌.
🎀🎀🎀
دیدگاه ها (۰)

.باران ببار و وسعتت را بر سرم هموار کنمن جان نمانده بر تنم ه...

.حال خرابی های من از‌ حد مجاز گذشتهنمی‌دونم کی تا کجا به پای...

.آخرش هیچی به هیچی سر صفر مطلقمنه میشه ادامه داد و نه که میش...

.گفتی به من اینکه بروهر حرفی از تو زور بودخیلی بهت خوبی رسید...

دختر جهنمی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط