ناز کنی نظر کنی

ناز کُنی؛ نَظر کُنی؛
قَهر کُنی؛ ستم کُنی
گر که جَفا، گر که وَفا،
از تو حذَر نمی شود.
دیدگاه ها (۱)

چتر علاقه تو بود برای اینکه باران ببارد باران آرزوی من برای ...

چترت را کنار ایستگاهی در مه فراموش کن خیس و خسته به خانه بیا...

عزیزی دارم جان تر از جان اما نمیدانم تمام وقتهایی که بینهایت...

درد داردحال خرابت را ببینند وبرای خفه کردنتبگویند خوبی‌کاش ا...

چه جفا چه وفا کنیبه مراد دل رسی ای صنمبه رهی صبحت خسته ای ز ...

آمدمت که بنگرم باز نظر به خود کنمسیر نمی‌ شود نظر بس که لطیف...

یگ روز به شیدایی در زلف تو آویزم زان دو لب شیرینت صد شور برا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط