بازنشست زندگی شدهام
بازنشستِ زندگی شدهام..
شبیه پیرمردی که
تنهاییاش هنگامه کرده.. طوری
مُلتفتِ بیکسی شدهام که
با مرگ،
زندگی مستقلی داشته باشم..
کفن رویاهایم هنوز خشک نشده
آرزوهـــــــایم رو به قبله خوابیدهاند..
از کار افتادهام.. از عشق..
از شعر.. از هرچه بوی زندگی میدهد..
تنها مینویسم تا از وحشت نمیرم..
مینویسم بی هیچ امید به خوانده شدن
مینویسم اما
از درون نیرویی به من هشدار میدهد:
"شــــــعری که
بیمخاطب نوشته شود، زود میگندد.."
#حمیدرضا_هندی
ممنونتانم که در صورت #بازنشر ، نام #نویسنده را از قلم نمیاندازید
شبیه پیرمردی که
تنهاییاش هنگامه کرده.. طوری
مُلتفتِ بیکسی شدهام که
با مرگ،
زندگی مستقلی داشته باشم..
کفن رویاهایم هنوز خشک نشده
آرزوهـــــــایم رو به قبله خوابیدهاند..
از کار افتادهام.. از عشق..
از شعر.. از هرچه بوی زندگی میدهد..
تنها مینویسم تا از وحشت نمیرم..
مینویسم بی هیچ امید به خوانده شدن
مینویسم اما
از درون نیرویی به من هشدار میدهد:
"شــــــعری که
بیمخاطب نوشته شود، زود میگندد.."
#حمیدرضا_هندی
ممنونتانم که در صورت #بازنشر ، نام #نویسنده را از قلم نمیاندازید
- ۴۷۱
- ۱۹ مرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط