روانی دوست داشتنی
روانی دوست داشتنی
*پارت دوم*
نامه:ارتین من دیگه ازت خوشم نمیاد یه ادم بهتر پیدا کردم منو از ذهنت پاک کن از اولم فقط یه بازیچه بودی برام
«حال»
راوی..... دوباره منم😅
پسر رفت داخل اتاق بیمارستان و پیش ا.ت نشست
+چیزی میخای(ضعیف)
-(پوزخند) من فقط یه بازیچه بودم نه ا.ت کاری میکنم اروم اروم بمیری خیلی دردناک بمیری
ا. ت تو ذهنش
اما تو همه چیو نمیدونی
+میخای منو بکشی(پوزخند)
-به دردناک ترین شکل
یقه دختر و گرفت
-اروم اروم جلوی خودم جون میدی ا.ت
پسر رفت بیرون
ارتین ویو
چرا من میخام اونو بکشم هر چیزی شه من اونو نمیکشم من دوسش داشتم و دارم
داشت اشکم در میومد نه مافیای بزرگ گریه نمیکنه
«یه روز بعد»
ویو ارتین
دکتر گفت چیزی میدونه که نمیتونه به زبون بیاره چرا نمیتونه به زبون بیاره چرا نمیتونه به من بگه یعنی ازم میترسه
برم کار های ترخیص و انجام بدم
«عمارت»
ویو ا.ت(بچه ها از این به بعد ات همون ا.ت هست)
ارتین در و باز کرد و حتی به ات نگاهی هم نکرد
-پدرم گفته باید براش نوه بیاری و بعد بکشمت
+اما اون بچه مادر نمیخاد
-مادرش.....
*پارت دوم*
نامه:ارتین من دیگه ازت خوشم نمیاد یه ادم بهتر پیدا کردم منو از ذهنت پاک کن از اولم فقط یه بازیچه بودی برام
«حال»
راوی..... دوباره منم😅
پسر رفت داخل اتاق بیمارستان و پیش ا.ت نشست
+چیزی میخای(ضعیف)
-(پوزخند) من فقط یه بازیچه بودم نه ا.ت کاری میکنم اروم اروم بمیری خیلی دردناک بمیری
ا. ت تو ذهنش
اما تو همه چیو نمیدونی
+میخای منو بکشی(پوزخند)
-به دردناک ترین شکل
یقه دختر و گرفت
-اروم اروم جلوی خودم جون میدی ا.ت
پسر رفت بیرون
ارتین ویو
چرا من میخام اونو بکشم هر چیزی شه من اونو نمیکشم من دوسش داشتم و دارم
داشت اشکم در میومد نه مافیای بزرگ گریه نمیکنه
«یه روز بعد»
ویو ارتین
دکتر گفت چیزی میدونه که نمیتونه به زبون بیاره چرا نمیتونه به زبون بیاره چرا نمیتونه به من بگه یعنی ازم میترسه
برم کار های ترخیص و انجام بدم
«عمارت»
ویو ا.ت(بچه ها از این به بعد ات همون ا.ت هست)
ارتین در و باز کرد و حتی به ات نگاهی هم نکرد
-پدرم گفته باید براش نوه بیاری و بعد بکشمت
+اما اون بچه مادر نمیخاد
-مادرش.....
۶.۶k
۱۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.