p42:
p42:
ویو ا/ت :
+ داشتم سوار ماشین یوهو میشدم که یهو یه ماشین با سرعت زد به یوهو و پرت شد اونور
+ یوهوووووووووووووووو
ویو تهیونگ :
_ وقتی دیدم که ا/ت داره یوهو رو میبوسه انقدر عصبی بودم که برام مهم نبود یوهو رو بکشم یا ن
_ ماشینو روشن کردم و با تمام سرعت به سمتش حرکت کردم و محکم زدم بهش طوری که پرت شد اونور
ویو ا/ت :
+ دیدم یکی از ماشین پیاده شد یکم دقت کردم دیدم تهیونگه
+ ت..ت...ت....
+ زبونم بند اومده بود که یهو با سیلی که زد ساکت شدم ...
_ میزاشتی گریه هات خشک شه بعد میرفتی با یکی دیگه
+ ...
_ ا/ت میکشمت طوری زجرت میدم آرزوی مرگ کنی یه کاری میکنم دیگه از این غلطا نکنی
+ تهیونگ ...
_ هااا؟
+ رفتارام دست خودم نبود رفتم و بغلش کردم که یهو منو انداخت روی زمین
_ دستت به من نخوره ...
+ پس اگه اذیتم میکنی من میخوام پیش یوهو بمونم ....
_ منظورت اون جنازه مردس ؟
+ وقتی گفت یوهو تازه یاد یوهو افتادم ( به خدا اگه من اونجا بودم از چیزخولی این جر میخوردم )
+ نههههههههه
+ بدو بدو رفتم پیش یوهو دیدم نیست
+ ی...یوهو
َ+ یهو تهیونگ شونه منو سمت پرت گاه کرد دیدم بادیگاردا دارن جنازه یوهو رو میندازن توی آب
+ ن...نه نننه نههه نههههه تهیونگ لطفا نکنن لطفا لطفا
+ تهیونگ هرکاری بگی میکنم تا آخر عمر پیشت میمونم فقط نکشش ( همه ما آرزو داریم دستش تهیونگو لمس کنیم این بزغاله چی داره میگه )
_ هرکاری ؟
+ آره آره آره هرکاری فقط نکشش
_ باشه
+ مرسییی(:
_ بندازیدش
+ چ...چی ؟؟
+ یهو دیدم یوهو رو از پرتگاه پرت کردن پایین
+ انقدر توی شک بودم نفهمیدم کی از حال رفتم ...
* ویو شب ..
ویو ا/ت:
+ آروم آروم چشمامو باز کردم و احساس سردی میکردم ...
+ اینجا چه خبره ؟؟؟
+ خواستم بلند شم که یهو افتادم
+ واااااات به پام زنجیر زدن ؟؟؟؟
_ آره بیب ...
+ تهیونگ این چه کاریه داری میکنی
_ میخوام باهات حرف بزنم ... البته اگه وحشی بازی در نیاری
+ اوکی ...
+ دیدم تهیونگ اومد و قفل پامو باز کرد ...
_ خب ببین ... یادته قبل اینکه مرگ الکی صورت بگیره چقدر دوسم داشتی ...
+ خب.. خب ؟
_ هنوزم دوسم داری؟
_ میدونم میدونم خیلی بدی در حقت کردم میدونم خیلی اذیت شدی ولی واقا نمیدونم ... خیلی دوست دارم شاید از شدت اینه
+ اگه دوسم داری دوست داشتنت با اذیت کردن من بروز نده
+ اگه دوسم داری باعث گریم نشو ...ولی
+ من با تمام این کارات دوست دارم از همون روز اول عاشقت بودم با اینکه خیلی سختگیر بودی ولی عاشقت بودم (:
_ واقعا دوسم داری ؟
+ اوهوم (:
+ دیدم تهیونگ با چشای بغضی و چشای پر اشک اومد سمت لبام
+ تهیونگ ...
_ جان
+ حق نداری با بغض بوسم کنی
_ حیحیحی ( خنده )
+ با دستام اشکاشو پاک کردم و صورتشو نزدیک صورتم کردم و لباشو بوسیدم ( ادمین از اینور داره فشااار میخوره )
....
فک کنم یه دو سه پارت دیگه تموم شه داستان 🗿
ویو ا/ت :
+ داشتم سوار ماشین یوهو میشدم که یهو یه ماشین با سرعت زد به یوهو و پرت شد اونور
+ یوهوووووووووووووووو
ویو تهیونگ :
_ وقتی دیدم که ا/ت داره یوهو رو میبوسه انقدر عصبی بودم که برام مهم نبود یوهو رو بکشم یا ن
_ ماشینو روشن کردم و با تمام سرعت به سمتش حرکت کردم و محکم زدم بهش طوری که پرت شد اونور
ویو ا/ت :
+ دیدم یکی از ماشین پیاده شد یکم دقت کردم دیدم تهیونگه
+ ت..ت...ت....
+ زبونم بند اومده بود که یهو با سیلی که زد ساکت شدم ...
_ میزاشتی گریه هات خشک شه بعد میرفتی با یکی دیگه
+ ...
_ ا/ت میکشمت طوری زجرت میدم آرزوی مرگ کنی یه کاری میکنم دیگه از این غلطا نکنی
+ تهیونگ ...
_ هااا؟
+ رفتارام دست خودم نبود رفتم و بغلش کردم که یهو منو انداخت روی زمین
_ دستت به من نخوره ...
+ پس اگه اذیتم میکنی من میخوام پیش یوهو بمونم ....
_ منظورت اون جنازه مردس ؟
+ وقتی گفت یوهو تازه یاد یوهو افتادم ( به خدا اگه من اونجا بودم از چیزخولی این جر میخوردم )
+ نههههههههه
+ بدو بدو رفتم پیش یوهو دیدم نیست
+ ی...یوهو
َ+ یهو تهیونگ شونه منو سمت پرت گاه کرد دیدم بادیگاردا دارن جنازه یوهو رو میندازن توی آب
+ ن...نه نننه نههه نههههه تهیونگ لطفا نکنن لطفا لطفا
+ تهیونگ هرکاری بگی میکنم تا آخر عمر پیشت میمونم فقط نکشش ( همه ما آرزو داریم دستش تهیونگو لمس کنیم این بزغاله چی داره میگه )
_ هرکاری ؟
+ آره آره آره هرکاری فقط نکشش
_ باشه
+ مرسییی(:
_ بندازیدش
+ چ...چی ؟؟
+ یهو دیدم یوهو رو از پرتگاه پرت کردن پایین
+ انقدر توی شک بودم نفهمیدم کی از حال رفتم ...
* ویو شب ..
ویو ا/ت:
+ آروم آروم چشمامو باز کردم و احساس سردی میکردم ...
+ اینجا چه خبره ؟؟؟
+ خواستم بلند شم که یهو افتادم
+ واااااات به پام زنجیر زدن ؟؟؟؟
_ آره بیب ...
+ تهیونگ این چه کاریه داری میکنی
_ میخوام باهات حرف بزنم ... البته اگه وحشی بازی در نیاری
+ اوکی ...
+ دیدم تهیونگ اومد و قفل پامو باز کرد ...
_ خب ببین ... یادته قبل اینکه مرگ الکی صورت بگیره چقدر دوسم داشتی ...
+ خب.. خب ؟
_ هنوزم دوسم داری؟
_ میدونم میدونم خیلی بدی در حقت کردم میدونم خیلی اذیت شدی ولی واقا نمیدونم ... خیلی دوست دارم شاید از شدت اینه
+ اگه دوسم داری دوست داشتنت با اذیت کردن من بروز نده
+ اگه دوسم داری باعث گریم نشو ...ولی
+ من با تمام این کارات دوست دارم از همون روز اول عاشقت بودم با اینکه خیلی سختگیر بودی ولی عاشقت بودم (:
_ واقعا دوسم داری ؟
+ اوهوم (:
+ دیدم تهیونگ با چشای بغضی و چشای پر اشک اومد سمت لبام
+ تهیونگ ...
_ جان
+ حق نداری با بغض بوسم کنی
_ حیحیحی ( خنده )
+ با دستام اشکاشو پاک کردم و صورتشو نزدیک صورتم کردم و لباشو بوسیدم ( ادمین از اینور داره فشااار میخوره )
....
فک کنم یه دو سه پارت دیگه تموم شه داستان 🗿
۱۱.۷k
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.