p43 :
p43 :
ویو ا/ت :
+ بعد از بوسمون تهیونگ ازم جدا شد و تو چشام نگاه کرد گفت
_ ا/ت .... تو بهترین اتفاق زندگیمی و همیشه کنارتم خیلیم دوست دارم
+ تهیونگ همیشه آرزو داشتم با یه آدمی باشم که از ته قلب دوسم داشته باشه
+ و از خدا ممنونم که تورو بهم داد ... تهیونگ خیلی خیلی دوست دارم شاهزاده من ( فشاررر چیههه)
_ قول میدم تا آخر عمرم پیشت بمونم و هیچ وقت ازت جدا نشم ...
+ دوست دارم
_ منم دوست دارم ...
* ۴ هفته بعد
+ تهیونگااااااا
_ جانم بیب
+ گشنمههههههههه
_ میخوای شب بریم بیرون شام بخوریم ؟
+ هووووم؟؟؟ جدییی؟ عررر
_ شب حاضر شو بریم
+ مررررسییییییی
ویو ا/ت :
+ قرار بود شب بریم رستوران منم رفتم یکم لباس بخرم ..
+ بیب..
_ جان
+ من دارم میرم خرید کنم...
_ منم میام
+ باشه بیا بریم ولی هعی غور نزنی اینو نپوش اونو نپوشا
+ یهو دیدم تهیونگ اومد جلوی صورتم ..
_ میگم... خوبم میگم ...
+ تهیونگ.....
+ نزاشت حرفمو بزنم که دوباره لباشو گذاشت رو لبام و مکای عمیقی میزد طوری که خیلی درد داشتم
+ با مشتای کوچیکم میزدم به سینش میزدم ولی فایده نداشت
_ هوووم خوشمزه بود
+ تهیونگگگگگگگگ
_ باشه باشه برو حاضر شو بریم
+ رفتم و حاضر شدم که برم خرید
* رسیدیم مرکز خرید
+ خب اول من میرم کفش بگیرم
_ باش
+ رفتم و یه کفش مشکی شیک انتخاب کردم و رفتم سراغ لباسا و یه لباس قرمز خریدم
* توی ماشین
_ ورشکستم کردیییی
+ حیحیحیحییحی
_ ولی اون لباس قرمزت خیلی باز بود نپوشش
+ آخه خیلی گرون خریدمش
_ گفتم نه
+ لوطفااااا
_ ن
+ تولو خوداااا
_ هووففففف
+ باشه ؟
_ باشه ولی کسی دیدت بزنه میکشمش
+ باشه (؛
ببینید چه ادمین خوبی دارید توی قطارم براتون وانشات میزاره 😂🤌🏿
ویو ا/ت :
+ بعد از بوسمون تهیونگ ازم جدا شد و تو چشام نگاه کرد گفت
_ ا/ت .... تو بهترین اتفاق زندگیمی و همیشه کنارتم خیلیم دوست دارم
+ تهیونگ همیشه آرزو داشتم با یه آدمی باشم که از ته قلب دوسم داشته باشه
+ و از خدا ممنونم که تورو بهم داد ... تهیونگ خیلی خیلی دوست دارم شاهزاده من ( فشاررر چیههه)
_ قول میدم تا آخر عمرم پیشت بمونم و هیچ وقت ازت جدا نشم ...
+ دوست دارم
_ منم دوست دارم ...
* ۴ هفته بعد
+ تهیونگااااااا
_ جانم بیب
+ گشنمههههههههه
_ میخوای شب بریم بیرون شام بخوریم ؟
+ هووووم؟؟؟ جدییی؟ عررر
_ شب حاضر شو بریم
+ مررررسییییییی
ویو ا/ت :
+ قرار بود شب بریم رستوران منم رفتم یکم لباس بخرم ..
+ بیب..
_ جان
+ من دارم میرم خرید کنم...
_ منم میام
+ باشه بیا بریم ولی هعی غور نزنی اینو نپوش اونو نپوشا
+ یهو دیدم تهیونگ اومد جلوی صورتم ..
_ میگم... خوبم میگم ...
+ تهیونگ.....
+ نزاشت حرفمو بزنم که دوباره لباشو گذاشت رو لبام و مکای عمیقی میزد طوری که خیلی درد داشتم
+ با مشتای کوچیکم میزدم به سینش میزدم ولی فایده نداشت
_ هوووم خوشمزه بود
+ تهیونگگگگگگگگ
_ باشه باشه برو حاضر شو بریم
+ رفتم و حاضر شدم که برم خرید
* رسیدیم مرکز خرید
+ خب اول من میرم کفش بگیرم
_ باش
+ رفتم و یه کفش مشکی شیک انتخاب کردم و رفتم سراغ لباسا و یه لباس قرمز خریدم
* توی ماشین
_ ورشکستم کردیییی
+ حیحیحیحییحی
_ ولی اون لباس قرمزت خیلی باز بود نپوشش
+ آخه خیلی گرون خریدمش
_ گفتم نه
+ لوطفااااا
_ ن
+ تولو خوداااا
_ هووففففف
+ باشه ؟
_ باشه ولی کسی دیدت بزنه میکشمش
+ باشه (؛
ببینید چه ادمین خوبی دارید توی قطارم براتون وانشات میزاره 😂🤌🏿
۱۱.۶k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.