دختره یه بطری اب براش پرت کرد درشو باز کردو گرفت جلوم گفت
دختره یه بطری اب براش پرت کرد درشو باز کردو گرفت جلوم گفت:یکم بخور تا نفست بالا بیاد.دستشو دادم کنار کم کم نفسم بالا اومد و همه چیزی توضیح دادم:نشسته بودم رو صندلی چشمامو بستم بعد که باز کردم دیدم یه نفر شبیه جن جلوم وایستاده از سر ترس یه لگد تو شکمش زدمو تا اینجا رو یه نفس دوییدم.
گفت:که اینطور.اسم من زهراست
گفت:که اینطور.اسم من زهراست
۴.۳k
۰۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.