P۵
♣ 심령 피에 굶주린 ♣
اسلاید دوم لباس امی
ویو امی:
در باز شد خدمتکار بود(چی فکر کردی؟😂)
خدمتکار:
سلام من سو می هستم
ارباب من رو فرستاده تا امادتون کنم
امی:باش
اما خودم میتونم اماده شم(تو دلش)
امی:من میرم حمام
خدمتکار:چشم
امی ویو:
رفتم حموم بعد بیست مین اومدم
سو می موهام رو سشوار کرد
بعد اتو کشید و صاف شد بعد یه ارایش لایت کرد و بعد لباس رو پوشیدم
(عکس فیس امی رو پارت بعد میزارم)
رفتم پایین کوک به صندلی تکیه داده بود
کوک:بیب اونجا از پیشم جم نمیخوری
امی:هوفففففف باشههه
کوک:بریم
امی:هوم
ویو امی:
رفتیم سوار ماشین شدیم
کوک منو جلو بزور نشوند
و دستش یسره روی رون لختم بود و فشارش میداد
وقتی رسیدیم درو برام باز کرد و پیاده شدیم و دست تو دست هم رفتیم به مهمونی
اونجا همه مارو نگاه میکردن
کوک رفت نشست یجا ، فک کنم دوستاش بودن
یه دفعه اشاره زد که بیام بشینم روی پاش
امی: نمیخواد
کوک:من میگم میخواد یا نه
امی:با.ش.ه.
(رفت نشست رو پاش)
ویو امی.....
پارت بعدو
چند دقیقه دیگه اپلود میشه
شرط:۱۰ لایک
بخاطر دیر گذاشتنم شرطارو کم تر کردم
اسلاید دوم لباس امی
ویو امی:
در باز شد خدمتکار بود(چی فکر کردی؟😂)
خدمتکار:
سلام من سو می هستم
ارباب من رو فرستاده تا امادتون کنم
امی:باش
اما خودم میتونم اماده شم(تو دلش)
امی:من میرم حمام
خدمتکار:چشم
امی ویو:
رفتم حموم بعد بیست مین اومدم
سو می موهام رو سشوار کرد
بعد اتو کشید و صاف شد بعد یه ارایش لایت کرد و بعد لباس رو پوشیدم
(عکس فیس امی رو پارت بعد میزارم)
رفتم پایین کوک به صندلی تکیه داده بود
کوک:بیب اونجا از پیشم جم نمیخوری
امی:هوفففففف باشههه
کوک:بریم
امی:هوم
ویو امی:
رفتیم سوار ماشین شدیم
کوک منو جلو بزور نشوند
و دستش یسره روی رون لختم بود و فشارش میداد
وقتی رسیدیم درو برام باز کرد و پیاده شدیم و دست تو دست هم رفتیم به مهمونی
اونجا همه مارو نگاه میکردن
کوک رفت نشست یجا ، فک کنم دوستاش بودن
یه دفعه اشاره زد که بیام بشینم روی پاش
امی: نمیخواد
کوک:من میگم میخواد یا نه
امی:با.ش.ه.
(رفت نشست رو پاش)
ویو امی.....
پارت بعدو
چند دقیقه دیگه اپلود میشه
شرط:۱۰ لایک
بخاطر دیر گذاشتنم شرطارو کم تر کردم
۲۰.۴k
۲۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.