پارت 8
پارت 8
به ادرس نگاه کردم دیدم از اینجا تا اون ادرس 2 ساعت راه هست پس یه ماشین گرفتم و حرکت کردم سمت ادرس
پرش به مکان
وقتی رسیدم پول ماشین رو حساب کردم و پیاده شدم
دیدم یه عمارت بزرگ هست طبق ادرس باید همینجا باشه پس زنگه درو زدم که به خانومی تقریبا 60 ساله درو باز کرد
(خانومه رو با&نشون میدم)
&: بفرمایید خانم جوان با کی کار دارین
ات: اههه... سلام من برای این اگهی مزاحمتون شدم
&: اهه بله فرمایید داخل ارباب منتظر شما هستن
ات: ممنون
وقتی وارد عمارت شدیم کلی خدمتکار اونجا بود.. داشتم به درو دیوار عمارت نگاه میکردم که اون خانوم منو صدا کرد
ات: بله خانم
&.. بفرمایید ارباب منتظر شما هستن
ات: سرمو تکون دادم و رفتم اون اتاقی که اون خانم بهم گفت در زدم
؟ بیا داخل
ات: وارد شدم... سلام
(اون اقاه پشت به ات روی صندلی نشسته بود )
؟ شما برای اگهی زنگ زده بودید (برگشت )
ات: بله
؟ اوممم... خاب بشین یکم راجب خودت بگو
ات: اه من ات هستم مین ات ۱۶ سالمه از کره جنوبی
؟ ات....
ویو اقاه (همون ارباب )
وقتی گفت ات اهل کره جنوبی
به صورتش خیره شدم نه خدایا امکان نداره
ات اینجا چیکار میکنه
پایان ویو اقاه
ویو ات
دیدم داره هی بهم نگاه میکنه پس گفتم.. بخ.. ـشید مگه کارتون چیه که باید حتما تمام هنر های رزمی رو بلد باشیم
ویو اقاه
با صداش به خودم اومدم گفتم برای چی از کره اومدی اینجا ......
ات: خاب راستش تو کره یه نفر بود که خیلی برام مزاحمت ایجاد میکرد و نمیزاشت زندگی راحت داشته باشم
ویو ات
همین که داشتم باهاش حرف میزدم قیافش خیلی برام اشنا بود اونن فلیکس بود؟
پرش به 6 سال پیش
فلیکس و ات از 4سالگی دوستای خیلی صمیمی بودن ولی یروز فیکس به ات زنگ میزنه میگه
گفت گوی ات فلیکس
فلیکس: الو سلا م ات میای پارک همیشگی ببینمت(بغض )
ات ـباشه فیلکسی چیزی شده؟
فلیکس: بیا بهت میگم
ات: اوکیه بای
ویو ات وقتی رسیدم اونجا فلیکس روی نیمکت پارک نشسته بود رفتم سمتش
ات: سلام فلیکسییی
فلیکس: سلام اتتت(گریه)
ات: هییی چی شده
فلیکس تمام ماجرا رو برای ات تعریف کرد ماجرا اینجوری بود که.........
♡♡♡♡♡♡♡
لایک10
کامنت 5
فالو، 3
♡♡♡♡♡♡
منم زحمت میکشم نمیخوای حمایت کنی خسته گیم در بره 🥺💕
♡♡♡♡♡♡
عکس فلیکس اسلاید 2
به ادرس نگاه کردم دیدم از اینجا تا اون ادرس 2 ساعت راه هست پس یه ماشین گرفتم و حرکت کردم سمت ادرس
پرش به مکان
وقتی رسیدم پول ماشین رو حساب کردم و پیاده شدم
دیدم یه عمارت بزرگ هست طبق ادرس باید همینجا باشه پس زنگه درو زدم که به خانومی تقریبا 60 ساله درو باز کرد
(خانومه رو با&نشون میدم)
&: بفرمایید خانم جوان با کی کار دارین
ات: اههه... سلام من برای این اگهی مزاحمتون شدم
&: اهه بله فرمایید داخل ارباب منتظر شما هستن
ات: ممنون
وقتی وارد عمارت شدیم کلی خدمتکار اونجا بود.. داشتم به درو دیوار عمارت نگاه میکردم که اون خانوم منو صدا کرد
ات: بله خانم
&.. بفرمایید ارباب منتظر شما هستن
ات: سرمو تکون دادم و رفتم اون اتاقی که اون خانم بهم گفت در زدم
؟ بیا داخل
ات: وارد شدم... سلام
(اون اقاه پشت به ات روی صندلی نشسته بود )
؟ شما برای اگهی زنگ زده بودید (برگشت )
ات: بله
؟ اوممم... خاب بشین یکم راجب خودت بگو
ات: اه من ات هستم مین ات ۱۶ سالمه از کره جنوبی
؟ ات....
ویو اقاه (همون ارباب )
وقتی گفت ات اهل کره جنوبی
به صورتش خیره شدم نه خدایا امکان نداره
ات اینجا چیکار میکنه
پایان ویو اقاه
ویو ات
دیدم داره هی بهم نگاه میکنه پس گفتم.. بخ.. ـشید مگه کارتون چیه که باید حتما تمام هنر های رزمی رو بلد باشیم
ویو اقاه
با صداش به خودم اومدم گفتم برای چی از کره اومدی اینجا ......
ات: خاب راستش تو کره یه نفر بود که خیلی برام مزاحمت ایجاد میکرد و نمیزاشت زندگی راحت داشته باشم
ویو ات
همین که داشتم باهاش حرف میزدم قیافش خیلی برام اشنا بود اونن فلیکس بود؟
پرش به 6 سال پیش
فلیکس و ات از 4سالگی دوستای خیلی صمیمی بودن ولی یروز فیکس به ات زنگ میزنه میگه
گفت گوی ات فلیکس
فلیکس: الو سلا م ات میای پارک همیشگی ببینمت(بغض )
ات ـباشه فیلکسی چیزی شده؟
فلیکس: بیا بهت میگم
ات: اوکیه بای
ویو ات وقتی رسیدم اونجا فلیکس روی نیمکت پارک نشسته بود رفتم سمتش
ات: سلام فلیکسییی
فلیکس: سلام اتتت(گریه)
ات: هییی چی شده
فلیکس تمام ماجرا رو برای ات تعریف کرد ماجرا اینجوری بود که.........
♡♡♡♡♡♡♡
لایک10
کامنت 5
فالو، 3
♡♡♡♡♡♡
منم زحمت میکشم نمیخوای حمایت کنی خسته گیم در بره 🥺💕
♡♡♡♡♡♡
عکس فلیکس اسلاید 2
۶.۵k
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.