من در میان دستهایت لانه ای دارم

من در میانِ دستهایت لانه ای دارم
در لابلای چشمهایت خانه ای دارم

هر شب میانِ شعرهایم حاضری ای عشق!
در خلوتِ شبهای خود افسانه ای دارم

رفتی ولی من همچنان با یادِ تو اینجا
در بینِ اشعارِ خودم دیوانه ای دارم

پر کرده دنیای مرا عطر نفسهایت
دیگر فراموشم شده کاشانه ای دارم

راهِ فراری نیست از این رنجِ بی پایان
تا روزِ محشر، هق هقِ مردانه ای دارم

آنقدر مستِ یادِ تو هستم که مدتهاست
کنجِ خیابانِ دلم میخانه ای دارم

هر چند بعد از تو بریدم از همه دنیا
اما میانِ پیله ام پروانه ای دارم

من با توأم، تو با منی، هر ثانیه، هر روز
من در میانِ چشمهایت خانه ای دارم
دیدگاه ها (۱)

شب بود و با خمیازه ها بیدار بودم روی سر آیینه ها آوار بودمدر...

به گمانم نگهم دل به کسی بست که نیستو دلم غرق تمنای کسی هست ک...

از همه دنیا اگر او مال من باشد، بس استابروانش قبلهٔ آمال من ...

ناز کن تا روز و شب غرق تمنایت شومتا قیامت شاعر چشمان زیـبایت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط