از من که دور میشود

از من که دور می‌شود
ای کاش فقط همین دور شدن ساده بود
می‌شوم مرده ای متحرک در قالب یک جسم
چشمهایم‌ میبینند اما فقط می‌گردد دنبال نشانه ای از او
گوش هایم می‌شنوند اما صدای او که نباشد چه فایده
احساس می‌کنم گم شدم در میان آدم ها
دوریش شکنجه نیست درد نیست
دوریش مرگ روحم است
چه فایده که نمیفهمد
باز هم می‌رود
باز هم دور می‌شود
دیدگاه ها (۵۸)

کاش در سکوت توووووهمانقدر "دوستت دارم" باشدکه در اشتیاقِ من....

جای تو خالی ست! در تنهایی هایی که مرا تا عمیق ترین دره های ب...

خوبم؛ شبیه گلدانی که در کنار پنجره ی یک خرابهبه گل های سرخ ب...

اصلا توووووووودلتنگیبلدی؟

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

کبریت

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط