پارت

پارت ۵
ات: تو اتاق بودم که در زدن
ات: بله
جیمین : منم جیمین دررو باز کن
ات: ب....باشه
جیمین: نترس کاریت ندارم
ات دررو باز کرد که دید جیمین با یه دسته گل اومده پیشش
جیمین: میتونم بیام تو
ات: بیا بشین
جیمین نشست و دسته گل رو به ات داد و لبش رو بوسید
ات که ازاین کار جیمین تعجب کرده بود همراهیش کرد ولی هردوشون تعجب کرده بودن
جیمین: ات من باید برم خدافظ
ات: بای
(از زبان جیمین)
این چه کاری بود من کردم چرا بوسیدمشششش چرا اینکارو کردم
جیمین: اجومااااا
اجوما: بله پسرم
جیمین: شام آماده هس؟!
اجوما: بله پسرم بیاین پایین
جیمین: باشه
جیمین: ات
ات: بله
جیمین: بیا پایین شام
ات: باشه برو الان میام
جیمین: نع من نمیرم منتظرت میمونم باهم بریم
ات: چ....چی
جیمین: آیا یدونه حرف رو دوبار تکرار میکنم؟!
ات: باشه الان میام
جیمین: زود باش
ات: اومدم
ات اومد بیرون و جیمین بش گفت


خب پارت ۶ رو فردا میزارم بیبی ها:)
I LOVE🧸🍫
دیدگاه ها (۰)

پارت ۶ات از اتاق بیرون اومد که جیمین بهش گفتجیمین: ات بابت ا...

پارت ۷هانا که دوست دختر قبلی جیمین بود از این که میفهمه جیمی...

پارت ۴جیمین: من دارم میرم سر کار ات جایی نمیریات: باشهجیمین:...

پارت ۳(از زبان ات)کتاب رو برداشتم و اومدم تو اتاق واو اتاق ج...

جیمین فیک زندگی پارت ۶۱#

پارت ۵۴ات: مثلا روز عروسیمونه 😡جیمین: باشه باشه میمونیم ات: ...

جیمین فیک زندگی پارت ۹۸#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط