ما اغلب معتقدیم عشق رنج است

ما اغلب معتقدیم عشق رنج است.
بدتر، ادبیات فارسی عشق را فرزند ناکامی می‌داند و به ندرت درباره روزگار وصل حرف می‌زند.
اما چنان که من فهمیده‌ام، یک علاقه‌ی سالم زمینه‌ای دلربا برای رشد، آرامش و دریافت مهر بی التماس است.
بله، آموخته‌ام شناخت حریم و ویژگیهای فردی بر آتش علاقه و درک، بر بوسه مقدم است.
ما جنون عذاب‌کشیدن داریم، چرا که روح جمعی ما باور ندارد شایسته ستایش است.
و نیز جنون عذاب‌دادن داریم وقتی بفهمیم کسی دوستمان دارد.
علاقه که می‌تواند مرهم باشد، در دست آشوب‌های درون ما، تیغ دو لب کشنده‌ای شده که تنها دستاوردش بی‌پناهی مستمر است.
ما حتی وقتی در بستری مشترک کنار یار استراحت بعد از تنانگی را تجربه می‌کنیم، مثل کودکی گمشده بی‌قراریم.
دیدگاه ها (۱۳۳)

زنی که دوستت داشت از من رفت. زنی که از جنون جهانش به صدای تو...

من جزیره غمگینی هستم که هرروز صبح مهاجران ترکش کرده‌اند و در...

از من که پیامبر تنهایی و گریزم بشنو، تا دیر نشده به یک قصه‌ی...

میخوام بهت بگم بعضی شبها خواب می‌بینم از پنجره‌های خونه خون ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط