سلیوممممم
سلیوممممم
هییی گشادی هم بد دردیه
فیک کوتاه کوکو پارت سه
فلش بک به قبل جلسه
لیو : هی تو *اشاره به دختر اولی* تو برو به اتاق f
تو *اشاره به دختر دومی* برو به اتاق g
تو * اشاره به دختر سوم * برو به اتاق مخصوص من .
الان تو جلسه :
لیو : خب بیاین یکم خوشگذرونی کنیم ...
هیرو : چه نوع خوش گذرونی ؟
لیو : الان میفهمید ...
هیرو برو به اتاق شماره f
کارو برو به اتاق g
شگفتانتون منتظرتونه .
میرن به سمت اتاقاشون .
کارو در رو باز میکنه .
کارو : واوووو ... چه بیبی خوبی اونجا روی تخت نشسته و منتظره ...
دختره (چون نقشش کوتاهه مثلا اسمش کِیت) : ا ... اقای کارو شما ...اینجا چیکار میکنید ...
کارو در حالی که داره دکمه های پیرهنش رو باز میکنه نزدیک دختر میشه و ...
کارو : اومدم خوشگذرونی کنم .
و شروع میشه ... اگه خواستین خودتون تصور کنین .
از اتاق g فقط صدای فریاد های کیت میومد انگار که واقعا درد زیادی میکشید ...
اما از اتاق f هیچ صدایی بیرون نمیومد ...
از اتاق مخصوص لیو هم صداهای ناله بلند شده بود ...
رینا گوش هاش رو گرفته بود از این صداها زیاد خوشش نمیومد ...
فردا صبح :
کیت از شدت درد نمیتونست تکون بخوره و فقط گریه میکرد .
ولی ایچیگو(دختر دومی)دردی نداشت و شکم یونا(دختر سومی)هم کمی درد میکرد . رینا داشت به اونها رسیدگی میکرد . کارو واقعا وحشیانه رفتار کرده بود که حتی کیت خونریزی داشت و برخی از جاهای بدنش زخمی شده بود ... راستش هیرو فقط کمی با و پایینتنه و بالاتنه بازی کرده بود و بعدش اونرو بغل کرده بود و خوابیده بود .
هییی گشادی هم بد دردیه
فیک کوتاه کوکو پارت سه
فلش بک به قبل جلسه
لیو : هی تو *اشاره به دختر اولی* تو برو به اتاق f
تو *اشاره به دختر دومی* برو به اتاق g
تو * اشاره به دختر سوم * برو به اتاق مخصوص من .
الان تو جلسه :
لیو : خب بیاین یکم خوشگذرونی کنیم ...
هیرو : چه نوع خوش گذرونی ؟
لیو : الان میفهمید ...
هیرو برو به اتاق شماره f
کارو برو به اتاق g
شگفتانتون منتظرتونه .
میرن به سمت اتاقاشون .
کارو در رو باز میکنه .
کارو : واوووو ... چه بیبی خوبی اونجا روی تخت نشسته و منتظره ...
دختره (چون نقشش کوتاهه مثلا اسمش کِیت) : ا ... اقای کارو شما ...اینجا چیکار میکنید ...
کارو در حالی که داره دکمه های پیرهنش رو باز میکنه نزدیک دختر میشه و ...
کارو : اومدم خوشگذرونی کنم .
و شروع میشه ... اگه خواستین خودتون تصور کنین .
از اتاق g فقط صدای فریاد های کیت میومد انگار که واقعا درد زیادی میکشید ...
اما از اتاق f هیچ صدایی بیرون نمیومد ...
از اتاق مخصوص لیو هم صداهای ناله بلند شده بود ...
رینا گوش هاش رو گرفته بود از این صداها زیاد خوشش نمیومد ...
فردا صبح :
کیت از شدت درد نمیتونست تکون بخوره و فقط گریه میکرد .
ولی ایچیگو(دختر دومی)دردی نداشت و شکم یونا(دختر سومی)هم کمی درد میکرد . رینا داشت به اونها رسیدگی میکرد . کارو واقعا وحشیانه رفتار کرده بود که حتی کیت خونریزی داشت و برخی از جاهای بدنش زخمی شده بود ... راستش هیرو فقط کمی با و پایینتنه و بالاتنه بازی کرده بود و بعدش اونرو بغل کرده بود و خوابیده بود .
- ۵.۵k
- ۰۳ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط