اون دوستم داشت

اون دوستم داشت،
ولی من دلم میخواست توی جمع بهم بگه دوستم داره یا یهو وسطِ یه چهار راه شلوغ درِ گوشم بگه عوضم نمیکنه با تمومِ آدمایی که تو دنیان....
اون دوستم داشت،
ولی من دلم میخواست شب یهو بزنه به سرش و سوئیچ و بچرخونه و پاشو بذاره رو گاز و بیاد دمِ درمون و حتی قانع باشه به دیدنم تو تاریکی و از پشت پنجره...
اون دوستم داشت،
ولی من دلم میخواست یهو وسطِ کارش زنگ بزنه بگه مرخصی گرفتم حواسم پی چشات بود از بس دلتنگ بودم حساب کتابا یکی در نمیومد...
اون دوستم داشت،
ولی من دلم میخواست شبا زنگ بزنه بگه کار ندارما فقط تو حرف بزن من یکم صداتو بشنومُ آروم بگیره این دلِ بی قرارم...
اون دوستم داشت،
ولی من دلم میخواست برام شعر بگه،بنویسه حسشو برام،بگه که من بی نظیر ترینم تو نظرش،
بگه که معجزه یِ واقعی به نظرش اومدن من تو زندگیشه...
اون دوستم داشت،
شاید اونجوری که من میخواستم نبود دوست داشتنش،
ولی مهم اینه که اون موقع هایی که تو خیابون در گوشم آروم دوستت دارم نمیگفت هم دوستم داشت...
مهم اینه که تمومِ اون وقتایی که پاشو نمیذاره رو گاز برای از پشت پنجره دیدنم بازم دوستم داره...
مهم اینه بعدا حتی اگه از دلتنگی چشمام مرخصیم نگیره باز قرصه ته دلم که دوستم داره...
#فاطمه_جوادی
دیدگاه ها (۱)

میدونی‌چیه؟ زندگی زورش خیلی زیادتر بود...انقدری که بشینه تک‌...

دیشب که داشتم روزارو میشمردمگفتم شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه....

_گفت : چته جوون؟ توو خودتی!_هیچی نگفتم_گفت : با شمام، خیلی ت...

تا حالا شده تابستون سرمابخوری؟شاید تو کل عمرت یکی دوبار این ...

فرشته کوچولوی من پارت ۱۵

پارت ۸آنچه گذشت :هر کاری میکردم گریه هام بند نمیومد که یهو.....

𝓜𝔂 𝓛𝓲𝓽𝓽𝓵𝓮 𝓡𝓸𝓼𝓮𝓶𝓪𝓻𝔂 𝓕𝓲𝓬پارت چهارم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط