ا.ت: پس بیا ناهار درست کردم(ذوق)
ا.ت: پس بیا ناهار درست کردم(ذوق)
کوک: بل بل دوس دخترم چه کرده همرو دیوونه کردی
ات: انقدر زر نزن بیا تو
کوک: گگگگگگ
ادمین: کوک و ا.ت رفتن تو که گوشی کوک زنگ خورد
کوک: بنال
(علامت یارو =^)
^: به به آقای جعون
کوک: خفه شو بگو چی میخوای
^:پول واریز کن چون میدونم ا.ت کجاست و چیکار میکنه الان دارع غذا میخوره و باب اسفنجی میبینه
کوک: باشع آدرس بده
کوک: ا.ت
ا.ت: هوم(با لبخند بر میگرده دور دهنشم سوسه)
کوک: نگاش کن(خنده)
ا.ت: کی بود
کوک: امممم چیز
ا.ت: نگاه های اهم اهم😀💔
کوک: ببین چند روز برو یه کشور دیگه دشمنم میدونه کجاییم
ا.ت: تایا منظورته؟
کوک: آره
ا.ت: باوش
ادمین: ات وسایلش رو جمع کردو و آماده بود اسنپ گرفت
ا.ت: سلام
مرده: سلام
ا.ت: جسارتا....
مرده: بالاخره بیهوش شد باید ببرمش پیش رعیس تایا
دو ساعت بعد
ویو ات
رفتم رو تپسی داشتم حرف میزدم که بیهوش شدم وایی پام درد میکنه
تایا: به به بانو
ا.ت: تو کی هستی
تایا: تایا مافیایی که روت کراش زده
ا.ت: ها چی میگی
تایا: درسته برادر جعون من عاشق معشوق جعون شدم و..... خب ما میریم یه کشور دیگه و باهم یه زندگی خوب میسازیم
ا.ت: بس کن(گریه)
تایا: نه دیگه خانم جعون(چون فامیلی تایا هم جعونه بخاطر اون )
ا.ت: ولم کن تروخدا ولم کن نمیخوام من جونکوک رو میخوام من من...(گریه)
تایا: هیشششش (دستشو میبره سمت ا.ت)
ا.ت: دست تایا رو پس میزنه و میگه: دستای کثیفتو به من نزن روانی
تایا: خفه شو(داد)
ا.ت گریه هاش شدت میگیره
تایا: ببین...
کوک: مردک عوضی
تایا: به به داداش دیدیمت
کوک: خفه شو
کوک بادیگارد هارو صدا میکنه و تایا رو میبرن
کوک: ات خوبی(بغلش میکنه)
ا.ت: نه (گریه)
کوک: کثیفت که نکرد دست درازی که نکرد
ا.ت: نه هق
کوک:....
ببینید منو پارع کردید لاقل تا اینجا میاید یه لایک کنید من نمیتونم حمایت شم یا لیاقت حمایت شدن ندارم؟
کوک: بل بل دوس دخترم چه کرده همرو دیوونه کردی
ات: انقدر زر نزن بیا تو
کوک: گگگگگگ
ادمین: کوک و ا.ت رفتن تو که گوشی کوک زنگ خورد
کوک: بنال
(علامت یارو =^)
^: به به آقای جعون
کوک: خفه شو بگو چی میخوای
^:پول واریز کن چون میدونم ا.ت کجاست و چیکار میکنه الان دارع غذا میخوره و باب اسفنجی میبینه
کوک: باشع آدرس بده
کوک: ا.ت
ا.ت: هوم(با لبخند بر میگرده دور دهنشم سوسه)
کوک: نگاش کن(خنده)
ا.ت: کی بود
کوک: امممم چیز
ا.ت: نگاه های اهم اهم😀💔
کوک: ببین چند روز برو یه کشور دیگه دشمنم میدونه کجاییم
ا.ت: تایا منظورته؟
کوک: آره
ا.ت: باوش
ادمین: ات وسایلش رو جمع کردو و آماده بود اسنپ گرفت
ا.ت: سلام
مرده: سلام
ا.ت: جسارتا....
مرده: بالاخره بیهوش شد باید ببرمش پیش رعیس تایا
دو ساعت بعد
ویو ات
رفتم رو تپسی داشتم حرف میزدم که بیهوش شدم وایی پام درد میکنه
تایا: به به بانو
ا.ت: تو کی هستی
تایا: تایا مافیایی که روت کراش زده
ا.ت: ها چی میگی
تایا: درسته برادر جعون من عاشق معشوق جعون شدم و..... خب ما میریم یه کشور دیگه و باهم یه زندگی خوب میسازیم
ا.ت: بس کن(گریه)
تایا: نه دیگه خانم جعون(چون فامیلی تایا هم جعونه بخاطر اون )
ا.ت: ولم کن تروخدا ولم کن نمیخوام من جونکوک رو میخوام من من...(گریه)
تایا: هیشششش (دستشو میبره سمت ا.ت)
ا.ت: دست تایا رو پس میزنه و میگه: دستای کثیفتو به من نزن روانی
تایا: خفه شو(داد)
ا.ت گریه هاش شدت میگیره
تایا: ببین...
کوک: مردک عوضی
تایا: به به داداش دیدیمت
کوک: خفه شو
کوک بادیگارد هارو صدا میکنه و تایا رو میبرن
کوک: ات خوبی(بغلش میکنه)
ا.ت: نه (گریه)
کوک: کثیفت که نکرد دست درازی که نکرد
ا.ت: نه هق
کوک:....
ببینید منو پارع کردید لاقل تا اینجا میاید یه لایک کنید من نمیتونم حمایت شم یا لیاقت حمایت شدن ندارم؟
۵.۴k
۲۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.