نشسته ام که بخندم به اعتبار خودم

نشسته ام که بخندم به اعتبارِ خودم!
که رفته دار و ندارم سرِ قمارِ خودم!

جدا شدیم و نگفتی که بعد رفتنِ تو،
کجا به من برساند تو را قطارِ خودم!

چه روزهایِ بدی بعدِ رفتنت آمد!
چه روزها که شدم بی تو بی قرارِ خودم!

همیشه سهم من از زندگی مشخص بود،
شبیهِ گریه نبودی در انتظارِ خودم!

شکار من نشدی تا همیشه گریه کنم،
به یاد لحظه ی دل کندن از شکارِ خودم!

دلم گرفته از این عصرِ بی تو یخبندان،
منی که فاصله ها دارم از بهارِ خودم!

و نیستی که بفهمی چه حسرتی دارم،
برای فاتحه خواندن سرِ مزارِ خودم!


#محمد
دیدگاه ها (۱۳)

💘 تاس ها را ریختیمنگاهم کرد و گفتزندگی ات را می بازی هاگفتم ...

رفتم جلو گفتم «ببخشید خانوم آتیش داری؟» هول شد گفت «واسه چی ...

☔ ️☔ ️☔ ️☔ ️☔ ️#کجایی؟کجایی تو نامرد؟دلت برایم تنگ نشده؟برای...

🔹 با اینکه چندین سال از اون اتفاق می گذره،اما هنوز هم مو به ...

پارت ۱۱ بسه ولم کن * جیغ و گریه* (نامجون نگران شد و ولش کرد)...

𝔻𝕣𝕖𝕒𝕞 𝕨𝕚𝕥𝕙 𝕞𝕖⁷

#عشق_شفاف part: 8دیدم داره غذای خدمتکار میخوره🗿 هعی بهش گفتم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط