من شوهرتم (پارت۵)
من شوهرتم (پارت۵)
*یه سوال ازت دارم
&خب بپرس
*تو منو دوست داری ؟
&این چه سوالیه آخه من عاشقتم تازه درباره اطلاعات کامل دارم
*مثلا چه اطلاعاتی
&مادر پدرت خیلی پولدارن و صاحب یکی از بزرگترین شرکت های کره جنوبی هستن . یه داداش بزرگتر از خودت داری. ۲۰سالته وقتی ۱۸ ساله بودی ترک تحصیل کردی. سه ماه پیش به خاطر اینکه خوانوادت میخواستن به زور باکسی که دوستش نداری ازدواج کنی فرار کردی ولی الان باهمون مرد ازدواج کردی
*صبر کن چی گفتی شوخی بود دیگه
&به نظرت من شبیه آدمایی ام که شوخی دارن
*ن.....نه
&الان که حرفش شد کارت خیلی بد بود من واقعا دوست داشتم ولس خب الان دارمت راستی بابات گفت فرداشب بریم پیششون
*صبر کن تو واقعا احمقی بدون خبرم باهام ازدواج کردی الانم داری این حرفا رو میزنی
&مگه چیه یه ازدواجه دیگه
*واقعا اینکه همه چی رو خیلی کوچیک میبینی منو آزار میده
&تازه از خداتم باشه با مرد جذابی مثل من ازدواج کردی
*ازخود راضی
&صبر کن مگه من جذاب نیستم
*چیزه .... من کی گفتم جذاب نیستی فقط گفتم از خود راضی هستی
&اهاپس جذاب هستم از نظرت
*بیا بریم خونه دیگه مشتری نداریم
&اوهوی چرا بحثو عوض میکنی
من زود دویدم رفتم تا لباسامو عوض کنم که جین هم پشت سرم امد میخواست بغلم کنه ولی پسش زدم منو چسبوند به دیوار و لباش رو بین لبام جا داد
*یه سوال ازت دارم
&خب بپرس
*تو منو دوست داری ؟
&این چه سوالیه آخه من عاشقتم تازه درباره اطلاعات کامل دارم
*مثلا چه اطلاعاتی
&مادر پدرت خیلی پولدارن و صاحب یکی از بزرگترین شرکت های کره جنوبی هستن . یه داداش بزرگتر از خودت داری. ۲۰سالته وقتی ۱۸ ساله بودی ترک تحصیل کردی. سه ماه پیش به خاطر اینکه خوانوادت میخواستن به زور باکسی که دوستش نداری ازدواج کنی فرار کردی ولی الان باهمون مرد ازدواج کردی
*صبر کن چی گفتی شوخی بود دیگه
&به نظرت من شبیه آدمایی ام که شوخی دارن
*ن.....نه
&الان که حرفش شد کارت خیلی بد بود من واقعا دوست داشتم ولس خب الان دارمت راستی بابات گفت فرداشب بریم پیششون
*صبر کن تو واقعا احمقی بدون خبرم باهام ازدواج کردی الانم داری این حرفا رو میزنی
&مگه چیه یه ازدواجه دیگه
*واقعا اینکه همه چی رو خیلی کوچیک میبینی منو آزار میده
&تازه از خداتم باشه با مرد جذابی مثل من ازدواج کردی
*ازخود راضی
&صبر کن مگه من جذاب نیستم
*چیزه .... من کی گفتم جذاب نیستی فقط گفتم از خود راضی هستی
&اهاپس جذاب هستم از نظرت
*بیا بریم خونه دیگه مشتری نداریم
&اوهوی چرا بحثو عوض میکنی
من زود دویدم رفتم تا لباسامو عوض کنم که جین هم پشت سرم امد میخواست بغلم کنه ولی پسش زدم منو چسبوند به دیوار و لباش رو بین لبام جا داد
۵۲.۲k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.