پر میکشم از خودم تا به چشمهای زیبای تو برسم پر میکشم از

پر میکشم از خودم تا به چشمهای زیبای تو برسم , پر میکشم از بغض هایم تا خنده هایت که میدانم خنده هایت درمان بغض هایم میشود , پر میکشم و پر میکشم تا به پرواز در آیم و عاشق روی زیبای تو بشوم و تو را از دور نگاه میکنم و در دلم هزاران بار میگویم چقدر خوب است که تو هستی در کنارم چقدر خوب است که عاشق چشمهای زیبای تو شده ام , حتی به این فکر هم نمیتوانی باشی که من مانند دیوانه ها بی آنکه تو ببینی پشت این آدمها پنهان میشوم تا تو را یک دل سیر تماشا کنم و از وجودت از عشقت لذت میبرم , اما ای معشوقه ام اینبار میخواهم برای تو نامه ایی بنویسم و در آن نامه از چشمهای زیبایت بگویم تا ببینم تو هم میتوانی در مقابل چشمهایت مقاومت کنی و عاشق چشمهایت نشوی؟؟ میخواهم در این نامه از کلافگی هایت بنویسم و میدانم که نمیدانی چقدر خواستنی میشوی وقتی که حواست به کلافگی هایت است و به یک باره در آغوش گرفتنت که وای چه لذتی دارد , اینبار پر میکشم از خودم تا به چشمهای زیبایت برسم
دیدگاه ها (۷)

دلبری نادیده بر قلبم شده فرمانروا نرم نرمک دل به او بستم ن...

واسه من سخته ندیدنه تو ولی نمیذارم که غرورمو بشکنیدیگه بسه ز...

بعد از آن عشقی که در ما اتفاق افتاده استچشمهایت ظاهرا از اشت...

خیلی وقت است ،دلم میخواهد قلمم را بردارم ، تمام حرف هایم را ...

ای کاش میشد دلتنگی رو مثل یه بیماری درمون کردمیرفتیم دکتر و ...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط