Part
Part 8
ا،ت: اره از تو نظر میگیرم الان بگو من چیکار کنم
یونگ سو : بابا من نمیدونم ولم کن بزار بخوابم
ا،ت:تو دوباره تا صبح بازی آنلاین کردی
یونگ سو: اره
ا،ت: چیکار کنمم
یونگ سو : باهاش برو خوب
ا،ت: بابام اجازه نمیده
یونگ سو: نمیدونم ولم کن بای
قطع کرد
فلش بک به هفته بعد
ا،ت: کوک هی بهم میگفت باهم بریم بیرون منم قبول نمیکردم چون میترسیدم بینمون اتفاقی بیافته پس تصمیم گرفتم بهش گفتم من نمیام و کوک هم ناراحت شدو باهام کات کرد الان یک روز از اون ماجرا میگذره و من رگم و زدم کلاس زبان هم نرفتم مطمئنم بچه ها نگرانمن پس رفتم سر کلاس تا یونگ سو منو دید گفت
یونگ سو: کجا بودی چرا نمیومدی
ا،ت: حالم خوب نبود
یونگ سو: واستا ببینم دستت چی شده
ا،ت: یونگ سو تو چطوری این دستور دیدی
یونگ سو: خاک تو سرت رگتو زدی آخه اون پسره واقعا ارزش داشت که به خاطر اون رگتو زدی
ا،ت: الان که سالمم
یونگ سو ؛ شماره کوک و بده من
ا،ت: توروخدا باهاش کاری نداشته باش
یونگ سو: بدههه
ات،: باشه ببین فقط اگه میخوای بهش الان زنگ بزنی بگو ات، رگشو زده بردیش بیمارستان الآنم افتاده گوشه خونه و حتی غذا هم نمیخوره
یونگ سو: اره مشخصه
ا،ت: خر نشی بگی پیشمه ها
یونگ سو:نه بابا حله
یونگ سو از گوشی خودش زنگ میزنم به کوک
کوک: بله
یونگ سو: کوک ؟
کوک: شما
یونگ سو:من یونگ سو هستم
کوک: آهان همون رفیق ا،ت که روم کراشه و ده سالشه
یونگ سو به نگاه بد به ا،ت میندازه
یونگ سو: اره خودمم
کوک: خوب کارت چیه
یونگ سو: این چه کاریه با ا،ت کردی
کوک: چیکار
یونگ سو: من نمیدونم ولی تو لعنتی به بلایی سرش آوردی که رگه خودشو زده و الان هم افتاده گوشه خونه
کوک: واقعا
یونگ سو: اره بهش زنگ بزن ازش عذر خواهی کنم
کوک: غرورم اجازه نمیده
یونگ سو: چه غروری
کوک: ات،چنتا اخلاق بد داره.
یونگ سو: چه اخلاقی
کوک: مثلاً فن کیم تهیونگه بهش میگم پیچش که توش کلی عکس و ویدیو از تهیونگه رو پاک کن قبول نمیکنه
یونگ سو: تو مگه خودت فن پیج تهیونگ نیستی
کوک: چرا ولی من فرق دارم من فن بوی هستم
یونگ سو: ببین اینارو بین خودتون حل کنید من کاره ای نیستم فقط گفتم بهش زنگ بزن
کوک: باشه مرسی که گفتی
بچه ها مثلث مافیا رو بزارم یا این فیکو کدوم و زودتر بزارم؟🤔 نظرتون و بگید
ا،ت: اره از تو نظر میگیرم الان بگو من چیکار کنم
یونگ سو : بابا من نمیدونم ولم کن بزار بخوابم
ا،ت:تو دوباره تا صبح بازی آنلاین کردی
یونگ سو: اره
ا،ت: چیکار کنمم
یونگ سو : باهاش برو خوب
ا،ت: بابام اجازه نمیده
یونگ سو: نمیدونم ولم کن بای
قطع کرد
فلش بک به هفته بعد
ا،ت: کوک هی بهم میگفت باهم بریم بیرون منم قبول نمیکردم چون میترسیدم بینمون اتفاقی بیافته پس تصمیم گرفتم بهش گفتم من نمیام و کوک هم ناراحت شدو باهام کات کرد الان یک روز از اون ماجرا میگذره و من رگم و زدم کلاس زبان هم نرفتم مطمئنم بچه ها نگرانمن پس رفتم سر کلاس تا یونگ سو منو دید گفت
یونگ سو: کجا بودی چرا نمیومدی
ا،ت: حالم خوب نبود
یونگ سو: واستا ببینم دستت چی شده
ا،ت: یونگ سو تو چطوری این دستور دیدی
یونگ سو: خاک تو سرت رگتو زدی آخه اون پسره واقعا ارزش داشت که به خاطر اون رگتو زدی
ا،ت: الان که سالمم
یونگ سو ؛ شماره کوک و بده من
ا،ت: توروخدا باهاش کاری نداشته باش
یونگ سو: بدههه
ات،: باشه ببین فقط اگه میخوای بهش الان زنگ بزنی بگو ات، رگشو زده بردیش بیمارستان الآنم افتاده گوشه خونه و حتی غذا هم نمیخوره
یونگ سو: اره مشخصه
ا،ت: خر نشی بگی پیشمه ها
یونگ سو:نه بابا حله
یونگ سو از گوشی خودش زنگ میزنم به کوک
کوک: بله
یونگ سو: کوک ؟
کوک: شما
یونگ سو:من یونگ سو هستم
کوک: آهان همون رفیق ا،ت که روم کراشه و ده سالشه
یونگ سو به نگاه بد به ا،ت میندازه
یونگ سو: اره خودمم
کوک: خوب کارت چیه
یونگ سو: این چه کاریه با ا،ت کردی
کوک: چیکار
یونگ سو: من نمیدونم ولی تو لعنتی به بلایی سرش آوردی که رگه خودشو زده و الان هم افتاده گوشه خونه
کوک: واقعا
یونگ سو: اره بهش زنگ بزن ازش عذر خواهی کنم
کوک: غرورم اجازه نمیده
یونگ سو: چه غروری
کوک: ات،چنتا اخلاق بد داره.
یونگ سو: چه اخلاقی
کوک: مثلاً فن کیم تهیونگه بهش میگم پیچش که توش کلی عکس و ویدیو از تهیونگه رو پاک کن قبول نمیکنه
یونگ سو: تو مگه خودت فن پیج تهیونگ نیستی
کوک: چرا ولی من فرق دارم من فن بوی هستم
یونگ سو: ببین اینارو بین خودتون حل کنید من کاره ای نیستم فقط گفتم بهش زنگ بزن
کوک: باشه مرسی که گفتی
بچه ها مثلث مافیا رو بزارم یا این فیکو کدوم و زودتر بزارم؟🤔 نظرتون و بگید
- ۱۰.۳k
- ۲۱ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط