پارتپنجاه غریبهآشنا

#پارت_پنجاه #غریبه_آشنا

سهون:
کنسرت تموم شد سریع رفتم پیش تانیا
+تانیا عزیزم خوبی،خسته ک نشدی
-نه من خسته نشدم،تو خسته نباشی هنوز نفس نفس میزنی
+خسته میشم ولی لذت میبرم از کاری ک انجام میدم
-اوهم اما واقعا فوق العاده بودید
ئونسو:اوپااا اوپاااا
+جانمم چی شده
ئونسو:سوهو هیونگ گفت بیاید مهمونتون رو هم بیارید
+چی گفتیی مگه بهش
ئونسو:گفت اون پسره کی بود پیشت رو صندلی مهمان های ویژه،هول کردم گفت پسره فک کرده بود تانیا پسره،گفتمش مهمون من و اوپا سهونه گفت بکهیون میدونه مهمون پسر دعوت میکنی

اخرشو با بغض گفت
+یونسو چرا بغض کردی بابا گریه نداره ک
ئونسو:اگه بکهیون باهام قهر کنه چیکار کنم
+مث اینکه باورت شده تانیا پسره،ئونسو تانیا دختره بعدشم بکهیون اومد اینجا و دید ک تانیا پیشت نشسته میخواست ناراحت و عصبی بشه شده بود حتما خودش حواسش بوده پس نگران نباش
ئونسو :باشه بیا بریم حالا
-تو ک میدونستی دردسر میشه چرا گفتی بیام
+دردسر نشده سوهو هیونگ داره وظیفشو انجام میده

وای سرمووو خوردننن...این گریه میکنه،اون غر میزنههه....دختراا بعضی وقتا خیلی غیر قابل تحملن،خیلیییییییییییی

کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf #exo #exo_my_planet #Gharibeh_ashena
دیدگاه ها (۲)

#پارت_پنجاه_یک #غریبه_آشناسهون:رفتیم پیش سوهو هیونگسوهو:خب م...

#پارت_پنجاه_دو #غریبه_آشناپارت چهل یکسهون:آوردمش خوابگاه، به...

#پارت_چهل_نه #غریبه_آشنائونسودر باز شد بکهیون جلو در ایستاده...

#پارت_چهل_هشت #غریبه آشناتانیا:با این دختره رفتم و بهم نشون ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط