سرنوشت متصل 2
Part 26
+کوفت برید دیگه هوا هم تاریک شده خطرناکه
رسیدید زنگ بزنید
=#٪ باشه باییی
#چیزی شد خبرمون کنید
+~ باشه خدافظ
~ رونا خوبی؟
+ اره (اخم)
~ از دستم ناراحتی؟ (مظلوم)
+ تهیونگ بخاطر اعصبانیتش دست اوین و اینجوری کرد
~ اره خب خودمم نگرانشم
تق تق صدای در زدن اتاق*
~ بله؟
_ خببب رونا فردا مرخص میشی چیزی نیاز نداری؟
+نه ممنونم ازتون
_ اگه ممنونی نکن
+بله؟
_ رسمی..رسمی صحبت نکن تو هنوز زنمی
+ فردا صحبت میکنیم باهم
_باش (سر پایین) فعلا کاری داشتید پیام بدید
~ کوک(صدای لرزون)
_ بله هانا؟
~ میشه به تهیونگ زنک بزنی؟
_چرا خودت زنگ نمیزنی؟
~ نمیتونم (چند قطره اشک میریزه)
_ جواب نمیده خاموشه قبلا بهش زنگ زدم
~ عا ممنون
_نگران نباش به تنهایی نیاز داری
~ ممنون
_فعلا
+~ خدافظ
ویو هانا
بعد از رفتن کوک چراغ اتاق و خاموش کردم و اروم اشک میریختم
چرا اینجوری شد؟ نکنه مشکل از منه؟ نکنه؟ حتما هانا حتما مشکل از توعه هانا تو داری کاری میکنی که زندگیت و نابود کنی
داشتم با خودم حرف میزدم و اشک میریختم که صدایی نظرمو جلب کرد و توی اون تاریکی سرمو به سمت صدا چرخوندم
که دستی روی شونم حس کردم و کشیده شدم تو بغل یکی
+هیسس اروم باش (اروم مهربان)
~ رونا من همیشه گند میزنم الانم به زندگیم( گریه)
+ باشه تموم شد همه چی اروم باش با گریه کردن هیچی حل نمیشه اروم باش
دستشو اروم میزنه به کمر هانا
~ گریه اگه بلایی سرش بیاد من خودم و نمیبخشم هیچ وقتتتت
+هیسسس اروم باشش هیچ بلایی سرش نمیاد اون فقط میخواد تنها باشه تا دنبال راه حل باشه تو هم بگیر بخواب تا زودتر صبح شه
~ رونااااا دلم تنگ شده بود برات (گریه)
+ ببخشید... ببخشید هانا... خودخواهانه فکر کردم معذرت میخوام
~ باش... ارومم برو بخواب دکتر گفت زیاد نباید سر پا باشی
+ بوسه ای رو موهای هانا گذاشت افرین دختر بگیر بخواب منم نگران نکن
~باش
رفت و رو تخت خوابید رونا*
ویو هانا
بعد از رفتن رونا من دوباره گریه کردم و تا صبح نخوابیدم
ویو رونا
......
نویسنده
https://wisgoon.com/helena157
#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
ممنون از حمایتتون🍓🤍
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.