ما که جوانی نکردیم یعنی وقت و حوصلهاش را نداشتیم ما

ما که جوانی نکردیم.. یعنی وقت و حوصله‌اش را نداشتیم.. ما سرمان شلوغ بود خیلی شلوغ!! به قدری فکر و مشغله رویِ سرمان سنگینی می‌کرد ، که درک درستی از سن و سال نداشتیم ما حتی کودکی هم نکردیم چشم باز کردیم و پیر بودیم.. جوری شکستیم ، که زبانِ اعتراضمان بند آمد.. ما قربانیانِ بدترین برهه‌یِ تاریخ بودیم! نسلِ جوانی‌هایِ بر باد رفته.. نسلِ بحران و بلا تکلیفی.. نسلی که بدونِ فریاد ، در دلِ آتشِ زمانه سوخت! ما کم سن و سال‌ترین سالمندانِ تاریخ بودیم!!
دیدگاه ها (۱)

اولین باری که قطره اشک،بی اختیار از گوشه چشمانمان برای کسی ر...

من بلد نیستم عاشق کسی باشم که اولویتش نیستم؛ بلد نیستم چشم ب...

من نه آنقدر‌ دلبرم که دل تمام شهر از صدایم بلرزد.. نه آنقدر ...

میبینی بعضی وقتا.. تو یه جمعی یا خانواده؛ تا صحبت از عشق میش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط