گور

گـــور

تلخ باشد عمر یا شیرین چو قند/
عاقبت ما را به گوری می نهند
سر به سر گر کا

م گیریم از جهان/
نیستیم از چنگ مُردن در امان
بگذرد این شصت یا هفتاد سال/
تا به خود آییم چون خواب وخیال

روی یوسف، گنج قارون، مُلک جم/
لحظه ای عمرت نسازد بیش وکم
گرچه یوسف باشدت روی و مال/
می نهندت در دل چاه زوال
گر تو را باشد چو رستم جاه و زور/
می نهندت عاقبت در کام گور
زشت باشد فعل تو یا جمله پاک/
جای گیری عاقبت در زیرخاک
می نهندت در دهان گور تنگ/
زیر صد خروار خاک و خشت وسنگ
ای خوشا آن کس که او یاد آرد این/
عاقبت او را خورد گرگ زمین
دیدگاه ها (۷)

۲۹ بهمن روزی که کورش کبیر آن را سپنتا یا روز عشاق را روز عشق...

گلايـه کارو از خـدا و جـواب سهراب سپـهري ...!!!ابتدا گلايه ...

عاقبت سرو دلم در قفسي خانه خريد!بي خبر از همه كس جامه عشقش ب...

ماه بالای سر آبادی است اهل آبادی در خواب . روی این مهتابی خش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط