دل ز جا برخاست ما را

دل ز جا برخاست ما را

وصل او بر جا نشست
تا بپنداری که عشقش در دل تنها نشست

جز غمت
کاری نخواهد، بر ضمیر ما گذشت
جز رخت
نقشی نخواهد در خیال ما نشست
دیدگاه ها (۱)

تا جهان باشد نخواهم در جهان هجران عشقعاشقم بر عشق و هرگز نش...

می‌روی اما گریز چشم وحشی رنگ توراز این اندوه بی آرام نتواند ...

بدون تو پنج شنبه ی خاکستری، روی سنگفرش بی قرار کوچه ی بن بست...

دیگر دلم آرام ندارد... یادت اینجاست... خودت کجایی؟.... بی ان...

دکلمه بهروز رضوی خرابات مغان

همچو من وصل تو را هیچ سزاواری هست؟یا چو من هجر تو را هیچ گرف...

گاهی چه بی گناه،دلت پیر میشود اینجا همان دمیست که زود دیر می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط