part 13
ویو جولیا و فیلیکس تو اتاق
فیلیکس = چرا بهم نگفتی بیماری قلبی داری . // بغض //
جولیا = چون نمیخواستم نگرانت کنم
فیلیکس = نگران..... اگه اتفاقی برات میوفتاد جواب دایی جونگینو و خاله لیا رو چی میدادم // // داد و بغض //
جولیا = سر من داد نزن // داد شدید//
فیلیکس = من بدون تو نمیتونم زندگی کنم // گریه //
جولیا =// میره و رو تخت میخوابه و فیلیکس هم پشتشو میکنه و میخوابه //
ویو فردا صبح=
جولیا هیچی نمیخورد و با هیچکدوم از بچه ها صحبت نمیکرد و همش با خودش صحبت میکرد... فیلیکس میره باهاش حرف بزنه
فیلیکس = جولی //میاد دست لیا رو بگیره //
جولیا = به من دست نزن ......ازم دور شو
فیلیکس = هی جولی چرا اینجوری میکنی من ...من معذرت میخوام
جولیا = // زانو میزنه رو زمین و گریه میکنه// /// و فیلیکس بغلش میکنه و جولیا هم محکم تر بلغش میکنه جولیا اروم شد //
فیلیکس = ببخشید ... // بحصو عوض میکنه // میگم نظرت چیه امروز بریم سینما
جولیا = اوهوم .. برو بپرس ببین لینو هم میاد یا نه
فیلیکس رفت پیش لینو و پرسید......لینو هم گفت نمیاد این دو تا رفتن سینما نشستن و منتظرموندن فیلم شروع شه چراغا خاموش شد و فیلم شروع شد
جولیا = / نگاه های سنگینی رو رو خودم احساس کردم برگشتم بببینم فیلیکس داره فیلمو نگاه میکنه یا نه تا سرمو برگردوندم یه
بوسه روی لبم کاشت /
جولیا = فیلیکس چیکار میکنی ..ما الان تو یه مکان عمومی هستیم .....لطفا فیلمو نگاه کن
فیلیکس = باشه باشه نگاه میکنم // داره به جولی نگاه میکنه //
جولیا = فیلمو نگاه کن دیگه....
فیلیکس = دارم نگاه میکنم دیگه فیلمتو نگاه کن....
جولیا = ولی تو داری به من نگاه میکنی و من تمرکز ندارم.....
فیلیکس = ببین ببین // با ذوق // اونا دارن همو میبوسن .. بنظرم خوب شدا این پشت مشتا صندلی گرفتیم ..
جولیا = فکرشم نکن ..گفتم نه همه صدای بوسه هامونو میشنون
فیلیکس = نه اروم میبوسم ..//مظلوم //
جولیا = با شه تو بردی // فیلیکس به جولیا نزدیک شد و با اشتیاق میبوسیدش //
فیلیکس = خوب دیگه نگاه میکنم فیلمو ...
جولیا = وای یعنی واقعا امکان داره ..
فیلیکس = فقط دستتو بده
جولیا = فیلیکسسسسسسسسس
فیلیکس = لطفا فقط یه بار دیگه
جولیا = چی
فیلیکس = بزار یه بار دیگه ببوسمت پیلیزززززززز // خیلی کیوت و مظلوم //
فیلیکس = چرا بهم نگفتی بیماری قلبی داری . // بغض //
جولیا = چون نمیخواستم نگرانت کنم
فیلیکس = نگران..... اگه اتفاقی برات میوفتاد جواب دایی جونگینو و خاله لیا رو چی میدادم // // داد و بغض //
جولیا = سر من داد نزن // داد شدید//
فیلیکس = من بدون تو نمیتونم زندگی کنم // گریه //
جولیا =// میره و رو تخت میخوابه و فیلیکس هم پشتشو میکنه و میخوابه //
ویو فردا صبح=
جولیا هیچی نمیخورد و با هیچکدوم از بچه ها صحبت نمیکرد و همش با خودش صحبت میکرد... فیلیکس میره باهاش حرف بزنه
فیلیکس = جولی //میاد دست لیا رو بگیره //
جولیا = به من دست نزن ......ازم دور شو
فیلیکس = هی جولی چرا اینجوری میکنی من ...من معذرت میخوام
جولیا = // زانو میزنه رو زمین و گریه میکنه// /// و فیلیکس بغلش میکنه و جولیا هم محکم تر بلغش میکنه جولیا اروم شد //
فیلیکس = ببخشید ... // بحصو عوض میکنه // میگم نظرت چیه امروز بریم سینما
جولیا = اوهوم .. برو بپرس ببین لینو هم میاد یا نه
فیلیکس رفت پیش لینو و پرسید......لینو هم گفت نمیاد این دو تا رفتن سینما نشستن و منتظرموندن فیلم شروع شه چراغا خاموش شد و فیلم شروع شد
جولیا = / نگاه های سنگینی رو رو خودم احساس کردم برگشتم بببینم فیلیکس داره فیلمو نگاه میکنه یا نه تا سرمو برگردوندم یه
بوسه روی لبم کاشت /
جولیا = فیلیکس چیکار میکنی ..ما الان تو یه مکان عمومی هستیم .....لطفا فیلمو نگاه کن
فیلیکس = باشه باشه نگاه میکنم // داره به جولی نگاه میکنه //
جولیا = فیلمو نگاه کن دیگه....
فیلیکس = دارم نگاه میکنم دیگه فیلمتو نگاه کن....
جولیا = ولی تو داری به من نگاه میکنی و من تمرکز ندارم.....
فیلیکس = ببین ببین // با ذوق // اونا دارن همو میبوسن .. بنظرم خوب شدا این پشت مشتا صندلی گرفتیم ..
جولیا = فکرشم نکن ..گفتم نه همه صدای بوسه هامونو میشنون
فیلیکس = نه اروم میبوسم ..//مظلوم //
جولیا = با شه تو بردی // فیلیکس به جولیا نزدیک شد و با اشتیاق میبوسیدش //
فیلیکس = خوب دیگه نگاه میکنم فیلمو ...
جولیا = وای یعنی واقعا امکان داره ..
فیلیکس = فقط دستتو بده
جولیا = فیلیکسسسسسسسسس
فیلیکس = لطفا فقط یه بار دیگه
جولیا = چی
فیلیکس = بزار یه بار دیگه ببوسمت پیلیزززززززز // خیلی کیوت و مظلوم //
- ۶.۶k
- ۱۹ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط