سناریو
سناریو
✨ درخواستی ✨
وقتی که مامان بابات میان و از اعضا (شوهرمونن) میپرسن که تاحالا اهم اهم کردین یانه
( علامت مامان _ علامت بابا + )
نامی
_ خب پسرم ببینم ب.اک.ر.ه کیش رو ازش گرفتی ؟
ا/ت : یاااا مامان
+ چیه دخترم به هر حال ما نوه میخواییم
نامی : راستش دخترتون یکم مقاومت زیاد میکنه ولی بله
ا/ت : نامجووووون
جین
_خب پسرم ببینم ب.اک.ر.ه کیش رو ازش گرفتی ؟
جین : بله خیلی هم عالی بود
ا/ت : یا چی داری میگی دروغ میگه ما هیچ کار نکردیم
جین : یا عزیزم من این همه دیشب زحمت کشیدم این همه جیغ زدی حالا همشون هیچی ؟
+._ ( خنده )
_ خوش گذشت بهتون ؟
جین : بله مادر جان
( ا/ت در افق بمرد )
یونگی
_خب پسرم ببینم ب.اک.ر.ه کیش رو ازش گرفتی ؟
یونگی : امم کار سختی بود ولی خیلی خوش گذشت ......
ا/ت : یا یونگی خفه شو ( آروم )
+ واییی ینی نوه ام به دنیا اومده
....... _
ا/ت : ........
یونگی : .......
نوه :………
هوسوک
_خب پسرم ببینم ب.اک.ر.ه کیش رو ازش گرفتی ؟
هوپی : خب هنوز نه
+ ای بابا پسرم چقدر دیر من مادرشو شب عروسی کردم نه ماه بعدش داداشش اومد بعد دوباره کردمش خودش اومد
...... _
ا/ت : خوب خوش گذشته بهت بابا ( خنده )
_ عه خفه شو پدر سگ
..... +
جیمین
_ خب پسرم ببینم ب.اک.ر.ه کیش رو ازش گرفتی ؟
جیمین : بله متاسفانه و خوشبختانه دخترتون گوشام پاره کرد
ا/ت : تو بزرگ بودی ( آروم طوری که فقط خودتون شنیدین )
جیمین : ( خنده )
+ به چی میخندی پسرم
جیمین : هیچی پدر جان
تهیونگ
_خب پسرم ببینم ب.اک.ر.ه کیش رو ازش گرفتی ؟
تهیونگ : خب راستش امشب میخواستم شروع کنم قرار بود سوپرایزش باشه ولی حالا فهمید
ا/ت : مامان من امشب کناره تو میخوابم نمیخوام برم خونه ( مظلوم )
تهیونگ : غلطا ( خنده )
ا/ت : من نمیخوام پاره شم
( خدا بیامرزه ا/ت را )
کوک
_خب پسرم ببینم ب.اک.ر.ه کیش رو ازش
گرفتی ؟
کوک : خب چیزه اومده بودیم که بهتون خبر پدر بزرگ و مادر بزرگ شدنتون و بدیم
ا/ت : ( سرخ در حد لالیگا)
_.+ وایییییی باورم نمیشه
✨ درخواستی ✨
وقتی که مامان بابات میان و از اعضا (شوهرمونن) میپرسن که تاحالا اهم اهم کردین یانه
( علامت مامان _ علامت بابا + )
نامی
_ خب پسرم ببینم ب.اک.ر.ه کیش رو ازش گرفتی ؟
ا/ت : یاااا مامان
+ چیه دخترم به هر حال ما نوه میخواییم
نامی : راستش دخترتون یکم مقاومت زیاد میکنه ولی بله
ا/ت : نامجووووون
جین
_خب پسرم ببینم ب.اک.ر.ه کیش رو ازش گرفتی ؟
جین : بله خیلی هم عالی بود
ا/ت : یا چی داری میگی دروغ میگه ما هیچ کار نکردیم
جین : یا عزیزم من این همه دیشب زحمت کشیدم این همه جیغ زدی حالا همشون هیچی ؟
+._ ( خنده )
_ خوش گذشت بهتون ؟
جین : بله مادر جان
( ا/ت در افق بمرد )
یونگی
_خب پسرم ببینم ب.اک.ر.ه کیش رو ازش گرفتی ؟
یونگی : امم کار سختی بود ولی خیلی خوش گذشت ......
ا/ت : یا یونگی خفه شو ( آروم )
+ واییی ینی نوه ام به دنیا اومده
....... _
ا/ت : ........
یونگی : .......
نوه :………
هوسوک
_خب پسرم ببینم ب.اک.ر.ه کیش رو ازش گرفتی ؟
هوپی : خب هنوز نه
+ ای بابا پسرم چقدر دیر من مادرشو شب عروسی کردم نه ماه بعدش داداشش اومد بعد دوباره کردمش خودش اومد
...... _
ا/ت : خوب خوش گذشته بهت بابا ( خنده )
_ عه خفه شو پدر سگ
..... +
جیمین
_ خب پسرم ببینم ب.اک.ر.ه کیش رو ازش گرفتی ؟
جیمین : بله متاسفانه و خوشبختانه دخترتون گوشام پاره کرد
ا/ت : تو بزرگ بودی ( آروم طوری که فقط خودتون شنیدین )
جیمین : ( خنده )
+ به چی میخندی پسرم
جیمین : هیچی پدر جان
تهیونگ
_خب پسرم ببینم ب.اک.ر.ه کیش رو ازش گرفتی ؟
تهیونگ : خب راستش امشب میخواستم شروع کنم قرار بود سوپرایزش باشه ولی حالا فهمید
ا/ت : مامان من امشب کناره تو میخوابم نمیخوام برم خونه ( مظلوم )
تهیونگ : غلطا ( خنده )
ا/ت : من نمیخوام پاره شم
( خدا بیامرزه ا/ت را )
کوک
_خب پسرم ببینم ب.اک.ر.ه کیش رو ازش
گرفتی ؟
کوک : خب چیزه اومده بودیم که بهتون خبر پدر بزرگ و مادر بزرگ شدنتون و بدیم
ا/ت : ( سرخ در حد لالیگا)
_.+ وایییییی باورم نمیشه
۱۴.۶k
۱۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.