پارت ۲۹
پارت ۲۹
لیسا: اولش باور نکردم ولی اون موقع به مردع که دقت کردم اون مرده یه تتو مار داشت بابام هم همین تتو رو داشت شکه بدی بهم وارد شد باورم نمیشد پدر خودم میخواست بکشتم وقتی این رو دیدم حالم خیلی بد شد با همون درد وحشتناکم بلند شدم و با همون لباس ها رفتم زیر دوش آب سرد جونگ کوک بهم گفته بود نباید آب بهم بخوره ولی اون لحظه هیچی حالیم نمیشد و فقط فکر های منفی ذهنم رو پر کرده بود
لیسا: اولش باور نکردم ولی اون موقع به مردع که دقت کردم اون مرده یه تتو مار داشت بابام هم همین تتو رو داشت شکه بدی بهم وارد شد باورم نمیشد پدر خودم میخواست بکشتم وقتی این رو دیدم حالم خیلی بد شد با همون درد وحشتناکم بلند شدم و با همون لباس ها رفتم زیر دوش آب سرد جونگ کوک بهم گفته بود نباید آب بهم بخوره ولی اون لحظه هیچی حالیم نمیشد و فقط فکر های منفی ذهنم رو پر کرده بود
۲.۲k
۲۹ تیر ۱۴۰۳