دلم یک خیابان می خواهد

دلـم یک خیابــان می خـواهد

کـه بشـود بـا تـو قـدم زد

جایی کـه مردمـش زبـــــان مــا را بلـد نیستـند

مـن بــه زبـان خـودمان

هـی بگـویـم دوستت دارم

و عـابران درگیر این کنجکاوی باشند

من چه می گــویم که تو اینطور میخندی
دیدگاه ها (۱)

آغوشت را ازکابوس های سر ساعتت پس نگرفتم که رویشدردهایم را با...

اگر دنیا خزان گردد ... اسیر غم نمی گردمزمین هم آسمان گردد ، ...

بازی عشق کلک داشت نمی دانستمغم آن سر به فلک داشت نمی دانستمب...

بانو !به دلت بسپاراگر کسی آمدکه خودِ تو راکه روزهایی می رسدک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط