بانو

بانو !
به دلت بسپار
اگر کسی آمد
که خودِ تو را
که روزهایی می رسد
که هیچ حوصله ی آراسته بودن را هم نداری،
نگاهِ خواهانش را به تو بدوزد
و بگوید:
امروز کدام یک از لبخند هایت را پوشیده ای
که اینقدر دلنشین تر شده ای ؟
.
خودش را بسپارد به روزگارش
تا تو بشوی
بانویِ لحظه هایش ... !

"عادل دانتیسم"
دیدگاه ها (۲)

بازی عشق کلک داشت نمی دانستمغم آن سر به فلک داشت نمی دانستمب...

دلـم یک خیابــان می خـواهد کـه بشـود بـا تـو قـدم زد جایی کـ...

وقتی که دلتنگ باشیمدیگر فرقی میان زندگی و مرگ نیستچشمهای بست...

کافیست تو را با نام بخوانم...تا ببینی..."لکنت"، عاشقانه ترین...

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط