ღForced marriageღ
ღForced marriageღ
پارت۱۲
مادر کوک× پدر کوک÷
مادر یجی_ پدر یجی+
کوک/یجی:تو زندگی قبلی چه گوهی خوردم که الان باید تو همسرم شییی
×اگه دعوای زنو شوهریتون تموم شد اومدیم بگیم تشریف بیارید بیرون به صرف شام
_ بعد میتونین بیاین و به دعواتون ادامه بدین
چشامون داشت از حدقه در میومد که کوک گفت..
کوک:از کی اینجایین؟
÷از وقتی همسر گرامیتون فرمودن توی بز داشتی به من تجاوز میکردی این دفه اولت نبود...
+که به دختر من تجاوز میکنی ها...بعد شام حتما بیا کارت دارم
÷تو دفترم میبینمتون ..جفتتونو
(توجه اینجا پدراشون داشتن اذیتشون میکردن)
یجی:عهه بابا الکی گفتم اون به من تجاوز نکرد میخواستم اذیتش کنم هه هه(با خجالت)
کوک( جوری که فقط یجی بفهمه):دارم برات خانم کوچولو ..
_بیاید پایین شام شب عروسیو ازتون نگرفتن...
یجی:پاشو بریم بیرون اوضا خیلی خیته
رفتن سره میز غذا بخورن..کوک و یجی نشته بودن کناره هم و مادر کوک و یجی رو به روشون پدر یجی اول میز بود پدر کوک اخر میز...
×حالا..نگفتین کی همو دیدین؟
یجی/کوک:ها؟
_شما از دوتا خانواده اصیل هستین این چه طرزه حرف زدنه؟
کوک:ببخشید خانم کیم چند روزه بعضیا روم اثر گذاشتن
یجی:بلهه اینووراست میگه مادر جان اخه طرف خیلیمم رومخ بود اینطور نیست😄
کوک:اوهوم..مخصوصا طرز حرف زدنش...
یجی:یجوری میگی انگار خودت خیلی خوب حرف میزنییی
کوک:معلومه درست حرف میزنم تو اصن حرف زدنتو دیدییی؟
یجی:مگه من چی بت گفتم؟...مادر جان اصلا بهش توجه نکنین من تو این دو روز اقای جئون صداش میکردم
کوک:میمون،اسم،هویج،کیوته خر،جومگو،کل...
یجی:یااا..نکه خودت میگفتی خانم کیمم
کوک:خاله جان باور کنین من جز خانم کیم چیز دیگه ای صداش نزدم
یجی:پس کی بم میگف ج...(کوک دستشو میزاره دم دهن یجی)
کوک:معذرت میخوام قول میدم رو الفاظش کار کنم☺
یجی:اوممم....(دسته کوکو پس میزنه) تو اصلا جز اذیت چیز دیگه هم بلدی پسره ی خسیسسس
کوک:من کی خسیس بودم توکه کل پاساژو خریدیی
یجی:ولی تو کلبه میگفتی باید برم دنبال اون عجوزهه منم نمیدونستم کیو میگی بعد که دم در دیدمت فهمیدم بامن بودی..
کوک:ولی من نگفتم..
یجی:چیی...تو حتا گفتی اون عجوزه قراره ور شکستم کنه درحالی که چیزی نخریدییی
+شما دوتا چجوری........
لایک کامنت نزاشتین همچین شرط بزارم تا اخر عمرتون شرایط نرسه😐
پارت۱۲
مادر کوک× پدر کوک÷
مادر یجی_ پدر یجی+
کوک/یجی:تو زندگی قبلی چه گوهی خوردم که الان باید تو همسرم شییی
×اگه دعوای زنو شوهریتون تموم شد اومدیم بگیم تشریف بیارید بیرون به صرف شام
_ بعد میتونین بیاین و به دعواتون ادامه بدین
چشامون داشت از حدقه در میومد که کوک گفت..
کوک:از کی اینجایین؟
÷از وقتی همسر گرامیتون فرمودن توی بز داشتی به من تجاوز میکردی این دفه اولت نبود...
+که به دختر من تجاوز میکنی ها...بعد شام حتما بیا کارت دارم
÷تو دفترم میبینمتون ..جفتتونو
(توجه اینجا پدراشون داشتن اذیتشون میکردن)
یجی:عهه بابا الکی گفتم اون به من تجاوز نکرد میخواستم اذیتش کنم هه هه(با خجالت)
کوک( جوری که فقط یجی بفهمه):دارم برات خانم کوچولو ..
_بیاید پایین شام شب عروسیو ازتون نگرفتن...
یجی:پاشو بریم بیرون اوضا خیلی خیته
رفتن سره میز غذا بخورن..کوک و یجی نشته بودن کناره هم و مادر کوک و یجی رو به روشون پدر یجی اول میز بود پدر کوک اخر میز...
×حالا..نگفتین کی همو دیدین؟
یجی/کوک:ها؟
_شما از دوتا خانواده اصیل هستین این چه طرزه حرف زدنه؟
کوک:ببخشید خانم کیم چند روزه بعضیا روم اثر گذاشتن
یجی:بلهه اینووراست میگه مادر جان اخه طرف خیلیمم رومخ بود اینطور نیست😄
کوک:اوهوم..مخصوصا طرز حرف زدنش...
یجی:یجوری میگی انگار خودت خیلی خوب حرف میزنییی
کوک:معلومه درست حرف میزنم تو اصن حرف زدنتو دیدییی؟
یجی:مگه من چی بت گفتم؟...مادر جان اصلا بهش توجه نکنین من تو این دو روز اقای جئون صداش میکردم
کوک:میمون،اسم،هویج،کیوته خر،جومگو،کل...
یجی:یااا..نکه خودت میگفتی خانم کیمم
کوک:خاله جان باور کنین من جز خانم کیم چیز دیگه ای صداش نزدم
یجی:پس کی بم میگف ج...(کوک دستشو میزاره دم دهن یجی)
کوک:معذرت میخوام قول میدم رو الفاظش کار کنم☺
یجی:اوممم....(دسته کوکو پس میزنه) تو اصلا جز اذیت چیز دیگه هم بلدی پسره ی خسیسسس
کوک:من کی خسیس بودم توکه کل پاساژو خریدیی
یجی:ولی تو کلبه میگفتی باید برم دنبال اون عجوزهه منم نمیدونستم کیو میگی بعد که دم در دیدمت فهمیدم بامن بودی..
کوک:ولی من نگفتم..
یجی:چیی...تو حتا گفتی اون عجوزه قراره ور شکستم کنه درحالی که چیزی نخریدییی
+شما دوتا چجوری........
لایک کامنت نزاشتین همچین شرط بزارم تا اخر عمرتون شرایط نرسه😐
۶۱.۰k
۱۵ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.