رمان فرشته کوچولو من پارت
رمان فرشته کوچولو من ( پارت ۱۲ )
گویون : داشتم آماده میشدم برم خانه مادر پدرم
یهو دیدم تهیونگ آمد
تهیونگ : داری کجا میری ؟
گویون : پیش مادر پدرم
تهیونگ : اها . برو ولی درمورد دیشب هیچی نمیگی
مگرنه اتفاقات بیشتری برات میافته کوچولو
گویون : ساکت مودنم و با خجالت سوار ماشین شدم و رفتم
تهیونگ خل و چل شده
بدترین روز زندگی ام دیشب
هوفففففف
چرا هی من یادم میره و اون یاد من میندازه
رسیدم تا رفتم داخل
مامانم شروع کرد سوال پرسیدن
مادر گویون : روز اول چطور بود ؟ خوب خوابیدی ؟ پیش هم خوابیدین ؟ چیکارا کردین ؟
گویون : مامان بزار برسم
اتفاقی نیافتاد هیچی هم نکردیم ( زارتتتتتت )
روز اول که چیزی نمیکنیم ( خیلی هم نکردین )
پس پدرم کجاست ؟
مادر گویون : رفته بیرون
گویون : داشتم آماده میشدم برم خانه مادر پدرم
یهو دیدم تهیونگ آمد
تهیونگ : داری کجا میری ؟
گویون : پیش مادر پدرم
تهیونگ : اها . برو ولی درمورد دیشب هیچی نمیگی
مگرنه اتفاقات بیشتری برات میافته کوچولو
گویون : ساکت مودنم و با خجالت سوار ماشین شدم و رفتم
تهیونگ خل و چل شده
بدترین روز زندگی ام دیشب
هوفففففف
چرا هی من یادم میره و اون یاد من میندازه
رسیدم تا رفتم داخل
مامانم شروع کرد سوال پرسیدن
مادر گویون : روز اول چطور بود ؟ خوب خوابیدی ؟ پیش هم خوابیدین ؟ چیکارا کردین ؟
گویون : مامان بزار برسم
اتفاقی نیافتاد هیچی هم نکردیم ( زارتتتتتت )
روز اول که چیزی نمیکنیم ( خیلی هم نکردین )
پس پدرم کجاست ؟
مادر گویون : رفته بیرون
- ۲.۶k
- ۲۶ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط