رمان فرشته کوچولو من
پارت ۱۰
این پارت خیلی قراره ..... اهم اهم باشه پس اگه مسلمان هستین نخونین تشکر
گویون جونگ : وقتی رسیدم اونجا تهیونگ رو دیدم با لباس هاش خیلی خوشگل شده بود
آخر های عروسی پدر تهیونگ داد زد و گفت
پدر تهیونگ : همو بوس کنید
نکنه انتظاره داره من فقط ازتون یک بچه میخوام ؟
گویون و تهیونگ : چییی ( همزمان )
گویون : تهیونگ اصلا راضی نبود بخاط همین دستش رو گرفت جلو صورتمون بعد منو بوسید
هی داشت لبام رو مک میزد منم دیگه خودمو کشیدم عقب بهش گفتم خودتو کنترل کن
عروسی تمام شد رفتیم خانه
پدرش هم باهامون بود
پدر تهیونگ : من میخوام بچه دار بشین اونم نه یکی
یک هفته بهتون فرصت میدم
تمام !
من میرم
گویون : از خانه رفت و ما دوتا تنها بودیم
تهیونگ : ام بیا انجامش بدیم
گویون : چییییی
آمد سمتم شروع کرد منو بوسیدن
منو دراز کرد رو مبل و باز ادامه داد و.....................
پارت بعدی رو میزارم اگه ۴۰ لایک بخوره
این پارت خیلی قراره ..... اهم اهم باشه پس اگه مسلمان هستین نخونین تشکر
گویون جونگ : وقتی رسیدم اونجا تهیونگ رو دیدم با لباس هاش خیلی خوشگل شده بود
آخر های عروسی پدر تهیونگ داد زد و گفت
پدر تهیونگ : همو بوس کنید
نکنه انتظاره داره من فقط ازتون یک بچه میخوام ؟
گویون و تهیونگ : چییی ( همزمان )
گویون : تهیونگ اصلا راضی نبود بخاط همین دستش رو گرفت جلو صورتمون بعد منو بوسید
هی داشت لبام رو مک میزد منم دیگه خودمو کشیدم عقب بهش گفتم خودتو کنترل کن
عروسی تمام شد رفتیم خانه
پدرش هم باهامون بود
پدر تهیونگ : من میخوام بچه دار بشین اونم نه یکی
یک هفته بهتون فرصت میدم
تمام !
من میرم
گویون : از خانه رفت و ما دوتا تنها بودیم
تهیونگ : ام بیا انجامش بدیم
گویون : چییییی
آمد سمتم شروع کرد منو بوسیدن
منو دراز کرد رو مبل و باز ادامه داد و.....................
پارت بعدی رو میزارم اگه ۴۰ لایک بخوره
- ۱۰.۷k
- ۲۰ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط