هیولای اتاق من(part 17)

خب خب اهم ام


خب شروع میکنیم

ویو ات
رفتم تو اتاقم نشستم یه دل سیر گریه کردم درسه من حافظه پاک شده و شاید یکم از خاطراتم یادم بیاد و الان میدانم برادرم کیه اون سه تا روح قاتل هم که اینجا نیستن بهتره من فرار کنم از این خانه ی نفرین شده وسایل را داخل کیف کولیم گذاشتم ذو دست لباس هم گذاشتم تا با خودم ببرم تا در را باز کردم پسره جیمین را دیدم ترس برم داشته بود در را سریع بستم و قفل کردم یه نفس عمیق کشیدم و پرده های پنجره را پاره کردم و به هم گره زدم و از اونا رفتم پایین داشتم میدودم که یکی جلوم سبز شد کوک بود سریع از درخت رفتم بالا داشتن دنبالم میگشتن یهو صدای چیزی شندیم صدای فس فس بود سرم را برگردوندم بالای درخت یه دونه مار خیلی بزرگ بود برای این که جیغ نزدنم دستم را روی دهنم گذاشتم و از شاخه یکم رفتم عقب تر پام را گذاشتم رای دیوار اما اون پام گیر کرده بود بین شاخه ها پام را تکان میدادم اما نمی‌توانستم درش بیارم مار هم نزدیم تر میشد ماره دهنش را باز کرد و مور پام را گاز گرفت خیلی درد داشت پام بلاخره در اومد و از دیوار پریدم پایین روی برگ ها دستم را گذاشتم جای نیش مار داشت خون می‌آمد اونم خیلی که ... ....







ببخشید دیر گذاشتم

بچه ها نکته
بخاطر مدارس که شروع شده و من هم درسام سنگینه نمیتوانم زیاد بذارم پنجشنبه و جمعه براتون دو یا سه تا پارت میذارم ببخشید واقعا🥺🥺👈🏻👉🏻💜
دیدگاه ها (۵)

تکپارتی درخواستی(1)

تکپارتی درخواستی(۲)

هیولای اتاق من(part 16)

اینقدر گزارش کنید چشش در بیاد یه هیتر گی براتون پیدا کردم

ازدواج از روی اجبار۲ ادامه پارت۱۲

عشق غیرممکن6p

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط