سلام بر رقیه..... طفلی که همراه کاروان به اسارت رفت اما د
سلام بر رقیه..... طفلی که همراه کاروان به اسارت رفت اما دیگر به کربلا برنگشت.... سلام بر رقیه ودلی که میان خرابه های شام برای پدر تنگ بود.... سلام بر رقیه بر چشم های خسته ای که خواب پدر را دید و دست های کوچکی که سربریده و به خون آغشته ی پدر را در آغوش گرفت تا آرام بگیرد....
۳۹۸
۲۳ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.