قبل رفتنت تو چمدونت نامه ای پر از حرفای دلم را گذاشتم

قبلِ رفتنت تو چمدونت نامه ای پر از حرفایِ دلم را گذاشتم
وقتی رسیدی بازش کن‌ و تک‌تک حرفایِ قلبم رو بخون تاجایی که تونستم حرفایی نوشتم که سخته برام گفتنش ، همیشه تو ذهنم وقتِ پریدنت رو مرور میکردم و الان ازین میترسم که وقتی که پروازت شروع شد آخرین تصویرم تو ذهنم همین لحظه باشه ،،
نمیدونم بد شروع به بازی کردن کردم
یا همش تقصیرِ داورِ نامردش بوده ..
تو برام یه متنه پر از اشکو بغضی که صدبار مرور کردمش که شاید تغییر بکنه اما نشد ,
برو ، شاید ازت دور باشم ولی تو قلبت کنارتم
به امید دیدارت ماهِ خوبم با قلبِ شکستم
بازم پیشتم
میشینی تو باز کنارِ من
یروز قشنگتر منتظرته
قسم‌به‌اشکایی‌که‌قبلِ‌پریدنت ریختیم پیشتم قول میدم ..
با اینکه ازم دوری ولی جات همیشه سبزه ، قلبِ مهربونت مدام تو ذهنمه
خاطرات ته موندمو روزی چندبار مرور میکنمش ؛؛
پ.ی
دیدگاه ها (۳)

-اگه‌به‌من‌باشه‌که‌انقدر‌میام‌خسته‌شی🤍:)!

< پیش تو هرقدر از دلتنگی‌ام گفتم نشددرد دل کردم ولی از دردها...

بگذار از خيالمخانه‌ای برايت بسازمو از پرنيان سبز اندوهمبستری...

دیدی یسری حسا از بین میره اصلا نه اتفاقی افتاده نه چیزی اون...

نمی‌دونم از کجا شروع شد...شاید از همان روزهایی که حرف‌ها کمت...

چندپارتی عضو هشتم*قسمت سوم: اعترافی که نباید میشد

نه خوب شده نه بد ولی نظر بدیدتک پارتیاسم: آخرین فنجان قهوه*ص...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط