اسلام ایرانیان
اسلام ایرانیان ۲۸
زرتشتی نشین رانده شده بودند. چنین مینماید که روی هم رفته آل بویه شیعی مذهب در برابر پیروان مذهبهای دیگر مسامحه و بردباری پیشه کرده بودند، زیرا خلفای سنی و بسیاری از گماشتگان رسمی سنی مذهب را بر سر کارها بر جای میگذاشتند. چنانکه گفتیم عامل زرتشتی کازرون نیز از جمله این گونه کسان بود. اما آل بویه بیشتر دلبستگی به سنتهای عربی خاندان علی علیه السلام و فرهنگ اسلامی داشتند تا به سربلندیهای گذشته ایران؛ مثلًا عضدالدوله یکی از پادشاهان آل بویه در سال 955 میلادی (344 هجری) دستور داد تا کتیبهای در تخت جمشید به عربی بکنند.»
چه عاملی سبب شد که قرنها بعد از زوال سیادت سیاسی عرب، مردم ایران گرایش بیشتری نسبت به اسلام نشان بدهند؟ آیا جز جاذبه اسلام و سازگاری آن با روح ایرانی چیز دیگری در کار بوده است؟.
خود حکومتهای مستقل ایرانی که از لحاظ سیاسی دشمن حکومتهای عربی بودند، بیش از حکومتهای عربی پاسدار اسلام و مؤید و مروّج علمای اسلام و مشوّق خدمتگزاران اسلام بودند؛ دانشمندان را در تألیف و تصنیف کتابهای اسلامی و در تعلیم علوم اسلامی کمک میکردند.
شور و هیجانی که ایرانیان نسبت به اسلام و علوم اسلامی در طول چهارده قرن اسلام حتی در دو قرن اول- که سرجان ملکم انگلیسی نام آنها را «دو قرن سکوت» گذاشته است- نشان دادند، هم از نظر اسلام بیسابقه بود و هم از نظر ایران؛ یعنی نه ملت دیگری غیر از ایرانی آن قدر شور و هیجان و عشق و خدمت نسبت به اسلام نشان داده است و نه ایرانیان در دوره دیگری برای هدف دیگری (چه ملی و چه مذهبی) این قدر شور و هیجان نشان دادهاند.
ایرانیان پس از استقلال بدون هیچ مزاحمتی میتوانستند آیین و رسوم کهن خود را احیا کنند ولی نکردند، بلکه بیشتر به آن پشت کردند و به اسلام رو آوردند، چرا؟ چون آنها اسلام را با عقل و اندیشه و خواستههای فطری خود سازگار میدیدند، هیچ گاه خیال تجدید آیین و رسومی را که سالها موجب عذاب روحی آنان بود در سر نمیپروراندند و این سنتی است که طبق شهادت تاریخ در طول این چهارده قرنی که اسلام به ایران آمده است همچنان باقی و پابرجاست. و اگر ملاحظه میکنید که افراد معدود معلوم الهویهای در این روزگار و احیاناً زمانهای گذشته
زرتشتی نشین رانده شده بودند. چنین مینماید که روی هم رفته آل بویه شیعی مذهب در برابر پیروان مذهبهای دیگر مسامحه و بردباری پیشه کرده بودند، زیرا خلفای سنی و بسیاری از گماشتگان رسمی سنی مذهب را بر سر کارها بر جای میگذاشتند. چنانکه گفتیم عامل زرتشتی کازرون نیز از جمله این گونه کسان بود. اما آل بویه بیشتر دلبستگی به سنتهای عربی خاندان علی علیه السلام و فرهنگ اسلامی داشتند تا به سربلندیهای گذشته ایران؛ مثلًا عضدالدوله یکی از پادشاهان آل بویه در سال 955 میلادی (344 هجری) دستور داد تا کتیبهای در تخت جمشید به عربی بکنند.»
چه عاملی سبب شد که قرنها بعد از زوال سیادت سیاسی عرب، مردم ایران گرایش بیشتری نسبت به اسلام نشان بدهند؟ آیا جز جاذبه اسلام و سازگاری آن با روح ایرانی چیز دیگری در کار بوده است؟.
خود حکومتهای مستقل ایرانی که از لحاظ سیاسی دشمن حکومتهای عربی بودند، بیش از حکومتهای عربی پاسدار اسلام و مؤید و مروّج علمای اسلام و مشوّق خدمتگزاران اسلام بودند؛ دانشمندان را در تألیف و تصنیف کتابهای اسلامی و در تعلیم علوم اسلامی کمک میکردند.
شور و هیجانی که ایرانیان نسبت به اسلام و علوم اسلامی در طول چهارده قرن اسلام حتی در دو قرن اول- که سرجان ملکم انگلیسی نام آنها را «دو قرن سکوت» گذاشته است- نشان دادند، هم از نظر اسلام بیسابقه بود و هم از نظر ایران؛ یعنی نه ملت دیگری غیر از ایرانی آن قدر شور و هیجان و عشق و خدمت نسبت به اسلام نشان داده است و نه ایرانیان در دوره دیگری برای هدف دیگری (چه ملی و چه مذهبی) این قدر شور و هیجان نشان دادهاند.
ایرانیان پس از استقلال بدون هیچ مزاحمتی میتوانستند آیین و رسوم کهن خود را احیا کنند ولی نکردند، بلکه بیشتر به آن پشت کردند و به اسلام رو آوردند، چرا؟ چون آنها اسلام را با عقل و اندیشه و خواستههای فطری خود سازگار میدیدند، هیچ گاه خیال تجدید آیین و رسومی را که سالها موجب عذاب روحی آنان بود در سر نمیپروراندند و این سنتی است که طبق شهادت تاریخ در طول این چهارده قرنی که اسلام به ایران آمده است همچنان باقی و پابرجاست. و اگر ملاحظه میکنید که افراد معدود معلوم الهویهای در این روزگار و احیاناً زمانهای گذشته
- ۱.۴k
- ۰۲ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط