بهار و از تو نوشتن شروع دلتنگی ست

بهار و از تو نوشتن شروع دلتنگی ست
چگونه پر بگشایم که بالِ من سنگی ست؟!

مرا ببوس که زیباترین شوم با تو
اگر چه قحطی آغوشِ عشق و یکرنگی ست

شبیه آهوی رم کرده می دَوَم تا تو
فرارم از دلِ  روباه و چنگ نیرنگی ست

چراغِ خانه ی دل را شکسته طوفانت
هنوز کشتیِ عشق از نگاهِ تو جنگی ست ؟

کبوترانِ دلم را به حیله پر دادی
برای ِ رومیِ رومم ، دلت پر از زنگی ست

چه آرزوی محالی به روز آزادی
نفس گرفته و راهی هزار فرسنگیست

مگر که فاصله ها را به خنده برداری
وگرنه این همه حسرت شروعِ دلتنگی ست...

#مهشیدکاوه

#ستایش_قلب_سربی
#عاشقانه
#خاص #خاصترین #دلنوشته

‌ ┅═•❃❤️❃•═┅
دیدگاه ها (۰)

‏تا نیمه‌راه همسفری داشتیم... رفتبا اینکه هر دو چشم تری داشت...

آسمانا چمنم را بَر و باری برسانخلوتِ سوخته‌ام را به بهاری بر...

می‌رسد روزی سرم بر شانه‌ات مهمان شودبی‌کسی‌های دلم با بودنت ...

از دور تنها یک سرابم! -هیچ چیزی نیست-کابوسم و تعبیر خوابم هی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط