هر شب
هر شب
صدایت میکنم
و ملتسمانه دستور میدهم :
مرا به آغوش بکش.
و از اصطکاک بازوانمان
دلم گرم و
ذهنم آرام میشود؛
و گوی تیره چشمانم به سرزمین رویا سر میخورد.
معجزه عشق را میبینی؟
صدای لرزان و آرامم را از این فاصله ها به گوشت میرساند
و روحت را چون پرندهای تیز بال به سمت جسمِ چشم به راه من پرواز میدهد...
صدایت میکنم
و ملتسمانه دستور میدهم :
مرا به آغوش بکش.
و از اصطکاک بازوانمان
دلم گرم و
ذهنم آرام میشود؛
و گوی تیره چشمانم به سرزمین رویا سر میخورد.
معجزه عشق را میبینی؟
صدای لرزان و آرامم را از این فاصله ها به گوشت میرساند
و روحت را چون پرندهای تیز بال به سمت جسمِ چشم به راه من پرواز میدهد...
۵۲۶
۱۸ بهمن ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.