هر شب

هر شب
صدایت میکنم
و ملتسمانه دستور میدهم :
مرا به آغوش بکش.
و از اصطکاک بازوانمان
دلم گرم و
ذهنم آرام میشود؛
و گوی تیره چشمانم به سرزمین رویا سر میخورد.
معجزه عشق را میبینی؟
صدای لرزان و آرامم را از این فاصله ها به گوشت میرساند
و روحت را چون پرنده‌ای تیز بال به سمت جسمِ چشم به راه من پرواز میدهد...
دیدگاه ها (۱)

امروز کمی عمیق تر مهربان باش ...هیچ هزینه ای ندارد !دوست داش...

پناه می برم به تو...به تو از تمام جغرافیای دنیای بد اخم ها و...

اگر زندگی برایم وقت بگذارد به جای دیگران زندگی می کنم. گاهی ...

چه حس نزدیکی دارم به غربت جاده دوری که برف های قشنگش پا نخور...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط