هر شب
هر شب
صدایت میکنم
و ملتسمانه دستور میدهم :
مرا به آغوش بکش.
و از اصطکاک بازوانمان
دلم گرم و
ذهنم آرام میشود؛
و گوی تیره چشمانم به سرزمین رویا سر میخورد.
معجزه عشق را میبینی؟
صدای لرزان و آرامم را از این فاصله ها به گوشت میرساند
و روحت را چون پرندهای تیز بال به سمت جسمِ چشم به راه من پرواز میدهد...
صدایت میکنم
و ملتسمانه دستور میدهم :
مرا به آغوش بکش.
و از اصطکاک بازوانمان
دلم گرم و
ذهنم آرام میشود؛
و گوی تیره چشمانم به سرزمین رویا سر میخورد.
معجزه عشق را میبینی؟
صدای لرزان و آرامم را از این فاصله ها به گوشت میرساند
و روحت را چون پرندهای تیز بال به سمت جسمِ چشم به راه من پرواز میدهد...
- ۵۵۹
- ۱۸ بهمن ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط