اگر زندگی برایم وقت بگذارد به جای دیگران زندگی می کنم گا

اگر زندگی برایم وقت بگذارد به جای دیگران زندگی می کنم. گاهی همین که حواس پیر مرد واکسی پرت شد می روم توی جلد اخمو و بی حوصله اش. کفش های خودم را از خودم می گیرم و شروع می کنم روی یک ریتم موزون به واکس زدن تا بفهمم چرا یک کلمه هم جواب خوش و بش های آدم ها را نمی دهد. بعد از جایم بلند می شوم و به خودم بر می گردم. چند قدم جلو تر چرخِ لنگِ خرید خانم همسایه می شوم که زیر بار کرفس ها و سبزی های تازه دارد می شکند. هر وقت دلم بخواهد می شکنم. و چرخ می خورم و به دست بازیگوش ترین کودک محل می افتم. هر وقت هم که جرأتم تمام شد، مثل توپ های دولایه پلاستیکی از ترس شوت های شیشه شکن می روم و زیر پیکان قراضه ی پارک شده ته یک بن بست قایم می شوم. اگر زندگی برایم وقت بگذارد این لباس های اتو کشیده را روی آویز جا می گذارم و می روم توی جلد یک کتاب قدیمی. همان ها که توی حفاظی از روزنامه ها زندگی می کنند. و جز صاحبشان هیچ کس نامشان را نمی داند. برای زندگی در وقت اضافه برنامه ویژه ای دارم. قرار است آنقدر خوب به جای دیگران زندگی کنم که آدم ها خیال کنند خودم را از یاد برده ام.

 

متن خوانی آقای محمد رضا هدایتی (بازیگر)
دیدگاه ها (۱)

هر شبصدایت میکنمو ملتسمانه دستور میدهم :مرا به آغوش بکش.و از...

امروز کمی عمیق تر مهربان باش ...هیچ هزینه ای ندارد !دوست داش...

چه حس نزدیکی دارم به غربت جاده دوری که برف های قشنگش پا نخور...

هیچ میزی را نباید چوبی می ساختند. میز های چوبی دفتر خاطرات ا...

« غرق شدن »جمله ی عجیبی است .انگار وصف حالم را میگوید .آنقدر...

بخاطر چی می گم کمپ

تک پارتی از شوگا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط