بعدات نشست رو پا کوک بعد ات گفت
بعدات نشست رو پا کوک بعد ات گفت
ات.ارباب میخوام پاشم
کوک. چرا...
ات.چون میخوام چندتااز غذا ها رو بیارم
کوک.باش(ناراحت)
ویوات
پاشدم رفتم غذا های اصلی رو اوردم وبعد میخواستم برم تو اتاقم که یکی دستم رو کشید افتادرو پاش که گفت
که ....
کوک.کجا
ات تو اتاقم
کوک. باید باهم غذا بخوریم( یکم با داد) ات.چون میترسیدم روی پاش نشستم
بعد فتم که ارباب میشه من برم رو صندلی بشینم اینجوری نمیتونم غذا بخورم
کوک. نه نمیتونی همین جا میشینیم و غذاتو میخوری
ات.اما.... هنوز حرفمو نزده بودم غذا رو تو دهنم گذاشت سوشی دوست نداشتم ولی بعد یادم اومد که سوشی سوشی مرغه برای همین قورتش دادم و بعد ارباب گفت خوشمزه است و من سری تکون دادم و گفتم آره خوشمزه است و بعد به ارباب گفتم ارباب میشه من پاشم که شما بهتر بتونید غذا بخوری ولی ارباب گشنه همین جا میچینی و غذاتو میخوری میدونستم اگه به حرفش گوش نکنم یه کاری دستم میده ای همینم گفتم باشه غذاشو غذاهامونو خوردیم منم رفتم و بشقابها و چاپستیکها رو جمع کردم و بعد نوبت دسرها شد اول موچی هارو آوردم که با طعم شیر موز بود
کوک. شما فقط با طعم شیر موز برای من موچی درست کردین
خدمتکارا خودتون گفتین ارباب
من چون اخلاق اربابو میدونستم چند وقتی داشتم سوشی درست میکردم مزههای دیگهای هم برای دسر درست کردم مثلاً توت فرنگی
ات. ارباب کی گفته که فقط با طعم شیر موز درست کردیم من با طعم توت فرنگی توت شکلات درست کردم بعد موچیها رو گذاشتم روی میز و چند تاشونو داخل بشقاب ارباب گذاشتم تا بتونم بخورن
فلش بک به چند دقیقه بعد ارباب موچی هارو خورد و بعد گفت برای من نوشیدنیمو بیار منم شیر موزو براش بردم......
ات.ارباب میخوام پاشم
کوک. چرا...
ات.چون میخوام چندتااز غذا ها رو بیارم
کوک.باش(ناراحت)
ویوات
پاشدم رفتم غذا های اصلی رو اوردم وبعد میخواستم برم تو اتاقم که یکی دستم رو کشید افتادرو پاش که گفت
که ....
کوک.کجا
ات تو اتاقم
کوک. باید باهم غذا بخوریم( یکم با داد) ات.چون میترسیدم روی پاش نشستم
بعد فتم که ارباب میشه من برم رو صندلی بشینم اینجوری نمیتونم غذا بخورم
کوک. نه نمیتونی همین جا میشینیم و غذاتو میخوری
ات.اما.... هنوز حرفمو نزده بودم غذا رو تو دهنم گذاشت سوشی دوست نداشتم ولی بعد یادم اومد که سوشی سوشی مرغه برای همین قورتش دادم و بعد ارباب گفت خوشمزه است و من سری تکون دادم و گفتم آره خوشمزه است و بعد به ارباب گفتم ارباب میشه من پاشم که شما بهتر بتونید غذا بخوری ولی ارباب گشنه همین جا میچینی و غذاتو میخوری میدونستم اگه به حرفش گوش نکنم یه کاری دستم میده ای همینم گفتم باشه غذاشو غذاهامونو خوردیم منم رفتم و بشقابها و چاپستیکها رو جمع کردم و بعد نوبت دسرها شد اول موچی هارو آوردم که با طعم شیر موز بود
کوک. شما فقط با طعم شیر موز برای من موچی درست کردین
خدمتکارا خودتون گفتین ارباب
من چون اخلاق اربابو میدونستم چند وقتی داشتم سوشی درست میکردم مزههای دیگهای هم برای دسر درست کردم مثلاً توت فرنگی
ات. ارباب کی گفته که فقط با طعم شیر موز درست کردیم من با طعم توت فرنگی توت شکلات درست کردم بعد موچیها رو گذاشتم روی میز و چند تاشونو داخل بشقاب ارباب گذاشتم تا بتونم بخورن
فلش بک به چند دقیقه بعد ارباب موچی هارو خورد و بعد گفت برای من نوشیدنیمو بیار منم شیر موزو براش بردم......
۲.۷k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.