به بادی گارد ها گفتم ارباب رو ببر تو اتاقش ومن رفتم پایی
به بادی گارد ها گفتم ارباب رو ببر تو اتاقش ومن رفتم پایی تو آشپز خونه (بجزات خدمتکارای دیگه هم هستند)
دیدم خدمتکارا دارن مواد شام رو آماده میکنند من هم رفتم ببنیم چی مخوان درست کنند که حدس میزدم برای شام سوشی مرغ باشه ولی باز از سر خدمتکار پرسیدم گفت شام سوشی مرغ و برای دسر موچی باطمع شیر موز و در آخر برای نوشیدنی شیرموز داریم (همه ی غذاها رو کوکی گفته درست کنند) بعد من گفتم باش و رفتم تو اتاقم که موهام رو ببندم چون موهام باز بود گرجه ای بستم و رفتم پایین پیشبندم رو بستم که دیدم خدمتکارا دارن خمیر موچی درست کنند من هم رفتم سوشی درست کنم چون میدونستم ارباب چیز های خوام دوست نداره مرغ رو براش پختم سوشی هم آماده شد م وچی هم آماده شد بود من به اجوما گفتم که شیر موز رو حودم درست میکنم که اجوما گفت ارباب گفته شیر موز با یک چیز دیگه هم مخلوط کنیم من یادم نمیاد
ات.خب حالا چیکار کنیم
اجوما .میشه بری از ارباب بپرسی
ات.باشه
اجوما .مرسی دخترم
)اجوما خیلی باات خوب رفتار میکرد)
رفتم بالا درزدم اما کسی جواب نداد
(خب چون مست بوده خنگ😂😂😂)
رفتم در رو باز کردم که دیدم رو تخت نیست گفتم ارباب که صدایی نشنیدم
بعد یهو دستشوییم گرفت نمیتونستم تحمل کن برای همین سریع بدو بدو از تو اتاق ارباب رفنم برون و رفتم دست شوییی
ویو کوک
از خواب بیدار شدم یاد اومد که مست بودم و بوی بدی میدادم برای همین رفتم حموم ۳ ساعت تو حموم بودم چون ۲ ساعت تو حموم خواب بودم (بچه ها کوکی ما باکلاسه تو وان حموم اتاقش یک ملافه ی زد آب داره وقتی تو آب میتونه بخوابه😂)و یک ساعت هم داشتم خودم رو میشستم 😂 و وقتی اومدم برون ....خماریی
ویو ات
رفتم دستشویی بعد همین جوری که داشتم میرفتم پایین میخواستم دباره ببینم که اومده یا نه که رفتم تو اتاق که دیدم ارباب با بالا تنهی لخت داره موهاش رو خشک میکنه پس سریع برگشتم
ات .ارررررباب میخواستم بدونم شیرموز رو با چی مخلوط کنم رو نگفتم گفت
ارباب .گردو
ات . چشم
ویو کوک وقتی دیدم ات برگشته و خجالت کشده یک جوری که نخندم گفتم با گردو مخلوط کنه بعد که رفت فهمیدم که اثلا من نمیخواستم باگردومخلوط شه آخه با گردو دوست ندارم اثلا با چی میخواستم مخلوط شه ولش
خمارییییی.......
خب چطور بود
دیدم خدمتکارا دارن مواد شام رو آماده میکنند من هم رفتم ببنیم چی مخوان درست کنند که حدس میزدم برای شام سوشی مرغ باشه ولی باز از سر خدمتکار پرسیدم گفت شام سوشی مرغ و برای دسر موچی باطمع شیر موز و در آخر برای نوشیدنی شیرموز داریم (همه ی غذاها رو کوکی گفته درست کنند) بعد من گفتم باش و رفتم تو اتاقم که موهام رو ببندم چون موهام باز بود گرجه ای بستم و رفتم پایین پیشبندم رو بستم که دیدم خدمتکارا دارن خمیر موچی درست کنند من هم رفتم سوشی درست کنم چون میدونستم ارباب چیز های خوام دوست نداره مرغ رو براش پختم سوشی هم آماده شد م وچی هم آماده شد بود من به اجوما گفتم که شیر موز رو حودم درست میکنم که اجوما گفت ارباب گفته شیر موز با یک چیز دیگه هم مخلوط کنیم من یادم نمیاد
ات.خب حالا چیکار کنیم
اجوما .میشه بری از ارباب بپرسی
ات.باشه
اجوما .مرسی دخترم
)اجوما خیلی باات خوب رفتار میکرد)
رفتم بالا درزدم اما کسی جواب نداد
(خب چون مست بوده خنگ😂😂😂)
رفتم در رو باز کردم که دیدم رو تخت نیست گفتم ارباب که صدایی نشنیدم
بعد یهو دستشوییم گرفت نمیتونستم تحمل کن برای همین سریع بدو بدو از تو اتاق ارباب رفنم برون و رفتم دست شوییی
ویو کوک
از خواب بیدار شدم یاد اومد که مست بودم و بوی بدی میدادم برای همین رفتم حموم ۳ ساعت تو حموم بودم چون ۲ ساعت تو حموم خواب بودم (بچه ها کوکی ما باکلاسه تو وان حموم اتاقش یک ملافه ی زد آب داره وقتی تو آب میتونه بخوابه😂)و یک ساعت هم داشتم خودم رو میشستم 😂 و وقتی اومدم برون ....خماریی
ویو ات
رفتم دستشویی بعد همین جوری که داشتم میرفتم پایین میخواستم دباره ببینم که اومده یا نه که رفتم تو اتاق که دیدم ارباب با بالا تنهی لخت داره موهاش رو خشک میکنه پس سریع برگشتم
ات .ارررررباب میخواستم بدونم شیرموز رو با چی مخلوط کنم رو نگفتم گفت
ارباب .گردو
ات . چشم
ویو کوک وقتی دیدم ات برگشته و خجالت کشده یک جوری که نخندم گفتم با گردو مخلوط کنه بعد که رفت فهمیدم که اثلا من نمیخواستم باگردومخلوط شه آخه با گردو دوست ندارم اثلا با چی میخواستم مخلوط شه ولش
خمارییییی.......
خب چطور بود
۴.۴k
۰۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.