دولت عاشقان هوای تو است

دولت عاشقان هوای تو است
راحت طالبان بلای تو است
کیمیای سعادت دو جهان
گرد خاک در سرای تو است
ناف آهو شود دهان کسی
که درو وصف کبریای تو است
سرمهٔ دیده‌ها بود خاکی
که گذرگاه آشنای تو است
ملک عالم به هیچ نشمارد
آنکه در کوی تو گدای تو است
به سحر ناز عاشقان با تو
از سر لطف دلگشای تو است
آنچه از ملک جاودان بیش است
عاشقان را در سرای تو است
دیدگاه ها (۰)

عشقا تو در آتش نهادی ما رادرهای بلا همه گشادی ما راصبرا به ت...

شبها ز فراق تو دلم پر خونستوز بی‌خوابی دو دیده بر گردونستچون...

هر چه در روی تو گویند به زیبایی هستوان چه در چشم تو از شوخی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط