عشقا تو در آتش نهادی ما را

عشقا تو در آتش نهادی ما را
درهای بلا همه گشادی ما را
صبرا به تو در گریختم تا چکنی
تو نیز به دست هجر دادی ما را
دیدگاه ها (۰)

شبها ز فراق تو دلم پر خونستوز بی‌خوابی دو دیده بر گردونستچون...

روشنست از نور رویش دیدهٔ بینای مادرهٔ بیضا بود غواص این دریا...

دولت عاشقان هوای تو استراحت طالبان بلای تو استکیمیای سعادت د...

هر چه در روی تو گویند به زیبایی هستوان چه در چشم تو از شوخی ...

ای تو که عشق تو مرا گرامی و خوار کرد، چگونه می‌توانم به تو ب...

السلام علیک یا حجت الله فی ارضه ع

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط