شد زمین بعد از تو تنگ و ... آسمان لازم شدم
شد زمین بعد از تو تنگ و ... آسمان لازم شدم
مثل موج از خود گذشتم بیکران لازم شدم
چاره ی دلتنگی ام این شد بیایم سمت شعر
سفره ی دل باز کردم میهمان لازم شدم
سینه ام سنگین دلم پر چشمها تر کام تلخ
مثل یک بیمار تنها ،مهربان لازم شدم
اینکه سازم بیت بیت از این غزل های بلند،
بی تو در زندان وحشت نردبان لازم شدم
برگ و باری داده جانم در بهار عاشقی
تا سبکبارم کند از غم ، خزان لازم شدم
چشمهایت ،این ابر نو اختران قهوه ای
سوسویی در سینه ام زد ،کهکشان لازم شدم
سوختم در آفتاب داغ غربت،بازگرد
گیسوان در باد بفشان ، سایه بان لازم شدم
هر چه گویم بی تو از کمبود دل کم گفته ام
هر چه هستی هرچه داری من همان لازم شدم
مثل موج از خود گذشتم بیکران لازم شدم
چاره ی دلتنگی ام این شد بیایم سمت شعر
سفره ی دل باز کردم میهمان لازم شدم
سینه ام سنگین دلم پر چشمها تر کام تلخ
مثل یک بیمار تنها ،مهربان لازم شدم
اینکه سازم بیت بیت از این غزل های بلند،
بی تو در زندان وحشت نردبان لازم شدم
برگ و باری داده جانم در بهار عاشقی
تا سبکبارم کند از غم ، خزان لازم شدم
چشمهایت ،این ابر نو اختران قهوه ای
سوسویی در سینه ام زد ،کهکشان لازم شدم
سوختم در آفتاب داغ غربت،بازگرد
گیسوان در باد بفشان ، سایه بان لازم شدم
هر چه گویم بی تو از کمبود دل کم گفته ام
هر چه هستی هرچه داری من همان لازم شدم
۴.۰k
۱۲ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.