جاده ابریشم
🖤͟ج͟ا͟د͟ه͟ ͟ا͟ب͟ر͟ی͟ش͟م͟💜͟
part:¹⁵
۱.ت : بعداز اینکه ناهارمو خوردم لباسام پوشیدم با کوک رفتیم سر خاک زد عموم نشستم روی زمین اشکام دست خودم نبود کوک نگام میکرد کتفمو نوازش میکرد
جان : ۱.ت مطمهنم مامان اینو نمیخاد خودوو جم کن
۱.ت : هق یهو خمه جا سیاه شد
کوک : دیدم ۱.ت بی جوت افتاد رو روی دستم بلندش کردم رفتم سمت بی مارستا همش داشتم گریه میکردم
دکتر : اتفاقی نیوفتاده فقد فشار عصبی بوده نترسید
کوک : رفتم توی اتاق محکم بغلش کردم
۱.ت : خفم کردیییی عوضی
کوک : نگرانم کردی بعداز مرخص کردنش رفتم سمت خونه گذاشتمش توی تخت رفتم توی حمام
۱.ت : دلم میخاست اهنگ گوش بدم حنسفریم بالای کمد بود هر کاری کردم قدم نرسید
کوک : وایسا خودم بهت میدم
۱.ت : یه حوله بسته بود دور کمرش جسبوندم به کمد حنسفری برداشت تا خاستم برگردم دستم خورد به دیکش
......
part:¹⁵
۱.ت : بعداز اینکه ناهارمو خوردم لباسام پوشیدم با کوک رفتیم سر خاک زد عموم نشستم روی زمین اشکام دست خودم نبود کوک نگام میکرد کتفمو نوازش میکرد
جان : ۱.ت مطمهنم مامان اینو نمیخاد خودوو جم کن
۱.ت : هق یهو خمه جا سیاه شد
کوک : دیدم ۱.ت بی جوت افتاد رو روی دستم بلندش کردم رفتم سمت بی مارستا همش داشتم گریه میکردم
دکتر : اتفاقی نیوفتاده فقد فشار عصبی بوده نترسید
کوک : رفتم توی اتاق محکم بغلش کردم
۱.ت : خفم کردیییی عوضی
کوک : نگرانم کردی بعداز مرخص کردنش رفتم سمت خونه گذاشتمش توی تخت رفتم توی حمام
۱.ت : دلم میخاست اهنگ گوش بدم حنسفریم بالای کمد بود هر کاری کردم قدم نرسید
کوک : وایسا خودم بهت میدم
۱.ت : یه حوله بسته بود دور کمرش جسبوندم به کمد حنسفری برداشت تا خاستم برگردم دستم خورد به دیکش
......
- ۳۰.۸k
- ۰۲ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط