Shuga story
دوست پسر من یه آیدله
part 7
منو ببخش لطفا من بعد از تو به هیچ دختر هیچ حسی ندارم برگرد پیش من نمیدونم الان دوست پسر داری یا نه اما میخوام بگردی من بدون تو نمیتونم زندگی کنم
و یکدفعه تمام چراغ ها روشن شد
گریه ام گرفته بود
دیدم یونگی از اون دور داره میاد و زانو زد و حلقه ایی از جیبش در آورد
یونگی: یوری با من ازدواج میکنی؟
یوری: بله
یونگی دستم کرد و اعضا از پشت اومدن
یونگی :راستی یوری تو دوست پسر داشتی!؟
یوری: نه ندارم ولی الان یه شوهر دارم
یونگی منو روی هوا میچرخوند و بوسید منو
اعضا برامون دست زدن و خندیدن
از فرداش تمام خبر ها شده بودن
ازدواج مین یونگی با یک فن
خوشحالم که یونگی رو دارم
پایان
part 7
منو ببخش لطفا من بعد از تو به هیچ دختر هیچ حسی ندارم برگرد پیش من نمیدونم الان دوست پسر داری یا نه اما میخوام بگردی من بدون تو نمیتونم زندگی کنم
و یکدفعه تمام چراغ ها روشن شد
گریه ام گرفته بود
دیدم یونگی از اون دور داره میاد و زانو زد و حلقه ایی از جیبش در آورد
یونگی: یوری با من ازدواج میکنی؟
یوری: بله
یونگی دستم کرد و اعضا از پشت اومدن
یونگی :راستی یوری تو دوست پسر داشتی!؟
یوری: نه ندارم ولی الان یه شوهر دارم
یونگی منو روی هوا میچرخوند و بوسید منو
اعضا برامون دست زدن و خندیدن
از فرداش تمام خبر ها شده بودن
ازدواج مین یونگی با یک فن
خوشحالم که یونگی رو دارم
پایان
۱۶.۴k
۲۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.