پارت سوم فیک عشق من آدمه
پارت سوم فیک عشق من آدمه:
( وسایلشون رو بر میدارن و میرن )
! یه لرزه ای به تنم افتاده
+ چون پشتت یه سوسکه
! ااااااا جدی ؟
+ نه الکی گفتم
باید از این ور بریم
! باشه
( وسایلشون رو میزارن زمین )
! بزارمشون اینجا
+ هیسسس آروم باش ، صدای پا میاد
! خون اشامه ؟:
+ پلیسه
پ: اینجا صدای پا میاد ، مامور ببرم ؟
! باید قایم شیم
+ آره ولی یکم آروم تر حرف بزن
! ات ات
+ چته ؟
! اونورو نگاه
+ یعنی........ همونجاست؟
! آره .......همونه
+ یعنی بریم.......داخل ؟
! من میترسم
+ باید بریم
مطمئنم همینجاست
( خب دوستان این یه جنگله که به دو تا بخش تقسیم میشه ، ولی نیمه دومش فقط یک روز اونم روزی که ماه سرخ میشه دیده میشه
و انگار این جنگل که همیشه از دید مردم پنهانه باز میشه و خون آشام ها به این سرزمین میان )
! یعنی الان خون آشامی اینجا .....هست؟
+ شاید قسمت های تاریکش باشن
( وارد قسمت دوم میشن )
+ چقدر قشنگ و تاریکه
! من مطمئنم اینجا خون آشام ها هستن
+ یه نور هست ، ولی نور خورشید نیست
عه نگاه کن اونو یه اهوعه
- هی بیا اینجا رو نگاه کن قربانی هامون چه زود اومدن!
؟ آره فکر کنم خیلی کنجکاو و خوشمزه ان
ولی چرا دو تا دختر ؟
- اتفاقا دخترا بیشتر به سمت این چیزا میان ، خیلی جسورن
؟ بریم پیششون؟
- باشه اول بیا از رو سرشون پرواز کنیم
؟ اوکی
+ هی اونجا رو نگاه کن
! یه خون اشامه ، بال هاش رو نگاه ، فوق العادست
+ دارن ما رو میترسونن؟
! شاید
+ هی ما نمیترسیم
! ولی اگر خون آشام های خوبی نباشن چی ؟
+ نباید بترسی
- شما چرا اینقدر زود اومدین ؟
+ ما اومدیم که اینجا شما رو ببینیم ،از یه جای خیلی دور
ما هر سال دنبال شما میگشتیم ولی شما توی جنگل های شهر ما پیدا نمیشدید
- خب ، خونتون اضافه اومده ؟
چرا میخاستین ما رو ببینین؟
+ چون میخواستم به خودم ثابت کنم شما وجود دارید
! بله درسته
میشه بیاین پایین ؟
- ( پرواز میکنه و میاد پایین )
+ وای چه بال های خوشگلی
! لباساش رو
+ میشه دندونتون رو ببینم ؟
- آره حتما ، ولی وقتی که دارم خونت رو میخورم
( چشم های جیمین قرمز میشه و دندوناش برگر و برجسته میشن )
- چه طعمه های خوشمزه ایی
؟ اون یکی مال من
- باشه اون مال تو
+ چی؟
نه فاصله بگیر
- خودت با پای خودت اومدی عزیزم ، بیا اینجا خوشمزه
( جیمین به ات و دوست جیمین به دوست ات حمله میکنه )
( وسایلشون رو بر میدارن و میرن )
! یه لرزه ای به تنم افتاده
+ چون پشتت یه سوسکه
! ااااااا جدی ؟
+ نه الکی گفتم
باید از این ور بریم
! باشه
( وسایلشون رو میزارن زمین )
! بزارمشون اینجا
+ هیسسس آروم باش ، صدای پا میاد
! خون اشامه ؟:
+ پلیسه
پ: اینجا صدای پا میاد ، مامور ببرم ؟
! باید قایم شیم
+ آره ولی یکم آروم تر حرف بزن
! ات ات
+ چته ؟
! اونورو نگاه
+ یعنی........ همونجاست؟
! آره .......همونه
+ یعنی بریم.......داخل ؟
! من میترسم
+ باید بریم
مطمئنم همینجاست
( خب دوستان این یه جنگله که به دو تا بخش تقسیم میشه ، ولی نیمه دومش فقط یک روز اونم روزی که ماه سرخ میشه دیده میشه
و انگار این جنگل که همیشه از دید مردم پنهانه باز میشه و خون آشام ها به این سرزمین میان )
! یعنی الان خون آشامی اینجا .....هست؟
+ شاید قسمت های تاریکش باشن
( وارد قسمت دوم میشن )
+ چقدر قشنگ و تاریکه
! من مطمئنم اینجا خون آشام ها هستن
+ یه نور هست ، ولی نور خورشید نیست
عه نگاه کن اونو یه اهوعه
- هی بیا اینجا رو نگاه کن قربانی هامون چه زود اومدن!
؟ آره فکر کنم خیلی کنجکاو و خوشمزه ان
ولی چرا دو تا دختر ؟
- اتفاقا دخترا بیشتر به سمت این چیزا میان ، خیلی جسورن
؟ بریم پیششون؟
- باشه اول بیا از رو سرشون پرواز کنیم
؟ اوکی
+ هی اونجا رو نگاه کن
! یه خون اشامه ، بال هاش رو نگاه ، فوق العادست
+ دارن ما رو میترسونن؟
! شاید
+ هی ما نمیترسیم
! ولی اگر خون آشام های خوبی نباشن چی ؟
+ نباید بترسی
- شما چرا اینقدر زود اومدین ؟
+ ما اومدیم که اینجا شما رو ببینیم ،از یه جای خیلی دور
ما هر سال دنبال شما میگشتیم ولی شما توی جنگل های شهر ما پیدا نمیشدید
- خب ، خونتون اضافه اومده ؟
چرا میخاستین ما رو ببینین؟
+ چون میخواستم به خودم ثابت کنم شما وجود دارید
! بله درسته
میشه بیاین پایین ؟
- ( پرواز میکنه و میاد پایین )
+ وای چه بال های خوشگلی
! لباساش رو
+ میشه دندونتون رو ببینم ؟
- آره حتما ، ولی وقتی که دارم خونت رو میخورم
( چشم های جیمین قرمز میشه و دندوناش برگر و برجسته میشن )
- چه طعمه های خوشمزه ایی
؟ اون یکی مال من
- باشه اون مال تو
+ چی؟
نه فاصله بگیر
- خودت با پای خودت اومدی عزیزم ، بیا اینجا خوشمزه
( جیمین به ات و دوست جیمین به دوست ات حمله میکنه )
- ۹.۹k
- ۰۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط